دلواپسیهای دوره نامزدی
منبع پایگاه جام جم
هوا خوب بود و آنها تازه مراسم عقد کنان را از سر گذرانده بودند و چند روز تعطیلی. یکی از دوستهایشان، دعوتشان کرده بود با هم به یک سفر 2 روزه بروند. هوا خوب بود؛ اما او فکر می کرد زندگی زیاد قشنگ نیست. هر چه به پدر همسرش اصرار کرده بود، اجازه نداده بود به این سفر بروند. گفته بود خوبیت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت. دو روزی با هم دعوا کرده بودند و همه چیز را انداخته بودند گردن هم. دو روز تعطیلی را هم مانده بودند خانه یا رفته بودند توی شهر، دوری زده بودند و برگشته بودند خانه. هوا خوب بود و زندگی قشنگ، اما او اصلاً نمی توانست بفهمد چرا پدر همسرش اجازه نداده او با زنش برود مسافرت!
ازدواج، اتفاقی است که برای شکل گیری آن به صورت درست و پایین آوردن ضریب ناکامی در آن، عوامل مختلفی باید دست به دست هم بدهند. توجه به این عوامل شاید بسیار مهمتر از تشویق افراد به امر ازدواج است. یکی از مهمترین عواملی که در شرایط پس از ازدواج اثر می گذارد، دوران آشنایی پیش از ازدواج است. در خانواده های ایرانی، این تجربه، به شکل دوران نامزدی اتفاق می افتد. پس از برگزاری مراسم اولیه و تصمیم نهایی طرفین برای ازدواج، تا زمانی که شرایط واقعی و مادی طرفین برای ازدواج فراهم شود و خانواده ها نیز آمادگی لازم را برای برگزاری مراسم ازدواج و سایر مقدمات زندگی فرزندانشان پیدا کنند؛ معمولاً مدت زمانی صرف می شود.
این زمان، بسته به شرایط و عوامل مختلف، کوتاه یا بلند است و از چند ماه تا چند سال به طول می انجامد. مدت زمان بیشتر از یک سال، عموماً برای خانواده ها و خود همسران ناخوشایند است و می تواند زمینه ساز بروز ناهنجاری های بعدی باشد.
در مورد لزوم وجود چنین دوره ای پیش ، از زندگی مشترک و تأثیرات مثبتی که می تواند داشته باشد، تردیدی نیست؛ اما آنچه باید به آن توجه کرد ، کیفیت سپری شدن این دوران و شرایط همسران در طی آن است. زوج های جوان، معمولاً در این دوران فشارهای خاصی را تحمل می کنند که اگر به نحوی کنترل نشود، می تواند انرژی مثبت و توان ضروری آنها را برای شروع زندگی مشترک، از میان ببرد.
شیرین یا تلخ؟
دختری معتقد است بیشترین فشارها را در دوران نامزدی خود تحمل کرده است. می گوید : «دوران عقد کردگی و نامزدی، بدترین دوران زندگی ما بود. خانواده های دو طرف، به نحوی ، باعث می شدند احساس آرامش و امنیت من از بین برود. از یک طرف خانواده ی شوهرم از من توقع یک همسر برای پسرشان داشتند و از طرف دیگر خانواده خودم این نقش را برای من نمی پذیرفتند».
این مسئله، مشکل اصلی بسیاری از زوج های جوان است. به لحاظ فرهنگی، خانواده ها پذیرش لازم برای ورود عضو جدید را پیدا نکرده اند و در نتیجه، نقش و جایگاه این فرد جدید در خانواده هنوز معلوم نیست. نقطه اصلی چالش در این زمینه، تفاوت نگاه خانواده های دختر و پسر در این مورد است. معمولاً خانواده دختر، در پذیرش نقش جدید فرزندشان، مشکل بیشتری دارند. به لحاظ سنتی، خانواده دختر، محدودیت بیشتری برای او قائلند و درک این که شرایط جدید او، مسائل تازه ای را برای او ایجاد کرده است، برایشان دشوار است.
نادیا فخاری، روان شناس ، می گوید: «خانواده ها معمولاً تصور می کنند که ارتباط با جنس مخالف برای دخترشان ممنوع است و این ممنوعیت را در مورد همسر دخترشان هم قائل می شوند. به نظر آنها همسر دخترشان، همان حکمی را دارد که یک مرد غریبه دارد.» این جریان در خانواده پسر، معمولاً برعکس است. با برقرار شدن عقد ازدواج، خانواده پسر، عروسشان را با همان نگاهی می بینند که در خانواده دختر پس از شروع زندگی مشترک، اتفاق می افتد. آنها توقع دارند که عروسشان تمام و کمال وارد زندگی پسرشان شود.
عروس جوانی که 5 ماه از شروع زندگی اش می گذرد، می گوید: «در دوران عقد، خانواده همسرم مرتب مرا به مهمانی دعوت می کردند و از من توقع داشتند در همه مهمانی ها شرکت کنم؛ اما خانواده خودم اصلاً پذیرش این جریان را نداشتند. گاهی مهمانی ها تا دیر وقت طول می کشید خانواده همسرم اشکالی در این امر نمی دیدند، اما من هر بار بعد از بازگشت به خانه، با خانواده ام درگیر می شدم».
این درگیری ها، اثر مستقیم خود را بر روابط همسران جوان بر جا می گذارد. فخاری ، روان شناس ، می گوید: «وقتی یکی از دو طرف نمی تواند پاسخ توقعات طرف مقابل را بدهد، درگیری ایجاد می شود. در روابط پیش از ازدواج، حساسیت ها معمولاً بیشتر است. چون همسران جوان تازه به شکل عملی وارد ارتباط با هم شده اند . کوچک ترین خلاها بیشتر به چشم می آید.» در روابط پیش از ازدواج، اثر اطرافیان بیشتر از هر زمان دیگری به نظر می رسد. وابستگان و دوستان زوج جوان، برای سنجش و ارزیابی طرفین فرصت بیشتری دارند و در نتیجه، قضاوت ها به نحو شدیدتر و مؤثری صورت می گیرد. زوج های جوان از این حالت «زیر ذره بینی» شکایت دارند. آنها معتقدند که خانواده تمام عقاید و نظرات خود را درباره همسر آنها به طور صریح بیان می کند و انتظار دارند این اظهار نظرها، به همسر آنها منتقل شود. در عین حال، خود خانواده ها، بخشی از مسئولیت خود را در شکل دهی صحیح روابط فرزنداشان نادیده می گیرند.
فخاری می گوید: «با ازدواج، هر فرد نقش جدیدی می پذیرد. در قبل از شروع زندگی مشترک، این نقش به طور ناگهانی، دو برابر می شود. در واقع فرد هم نقش فرزند خانواده را بازی می کند و هم نقش همسر را، هر دو طرف هم توقع دارند که فرد نقش خود را در مقابل آنها به بهترین نحو انجام دهد». این حالت، می تواند باعث ایجاد حالت ناخوشایندی در طرفین شود که آنها را نسبت به زندگی مشترک و یکدیگر بدبین کند فرد ممکن است دچار حالتی شود که براساس آن هویت فردی خود را از دست رفته تلقی کند. این احساس گمشدگی، فرد را دچار این تردید می کند که ازدواج، هویت فردی و شخصیت انسانی او را از بین برده است و طرف مقابل خود را بیش از هر کسی در ایجاد چنین حالتی مسئول می داند.
اگر نقش عوامل متفاوت چندان عمیق نیست، بهترین راه این است که افراد، بدون در نظر گرفتن خانوادها، خودشان تصمیم گیری کنند
یکی دیگر از حالت هایی که در زندگی زوج های جوان، پیش از شروع زندگی مشترک پیش می آید، مواجه شدن آنها با واقعیت وجودی فرهنگ، زندگی، عادت ها و خلق و خوی همسر و خانواده همسر است. پیش از رسمی شدن ازدواج، روابط همسران و خانواده های آنها شکلی رسمی و حساب شده دارد که بسیاری از تفاوت ها را در میان آنها می پوشاند. با گسترده شدن روابط و نزدیکی بیشتر آنها، بسیاری از جنبه های پنهان، رخ می نمایند.
فخاری می گوید، «ازدواج، بسیاری از امور پنهان را به خانواده ها نشان می دهد. زوج های جوان، به شکل واقعی و عملی با عقاید و فرهنگ خانواده طرف مقابل آشنا می شوند و چه بسا درمی یابند که این فرهنگ و عقیده تا چه حد با عقیده و فرهنگ خانواده خودشان متفاوت است.» در این حالت، هرکدام از زوجین، فشار خاصی را تحمل می کنند. از آنجا که رفتارها و روش ها در شرایط قبل از ازدواج مشخص است بعد از شروع زندگی مشترک، روابط شکل جدیدی پیدا می کنند و در واقع ارتباط خانواده ها با هم کمتر می شود . در پیش گرفتن روش و استراتژی خاص در برخورد با این موارد، می تواند به کمرنگ شدن وجوه افتراق و حل مسائل کمک کند. فخاری می گوید: «ممکن است فرد، ناگهان احساس کند که نمی تواند شیوه رفتار و غذا خوردن همسرش را تحمل کند. بعضی از سنت ها و عادت هایی که در فرهنگ خانواده های طرف مقابل وجود دارد، برای فرد قابل پذیرش نیست؛ خصوصاً، مرتب بر روی این مسائل دست می گذارند و بزرگنمایی می کنند.»
تجربه روزهای پیش از شروع زندگی مشترک، در عین حال می تواند بسیار خوشایند باشد. فرصتی برای درک و شناخت بیشتر از کسی که بناست سال های متماددر کنار او باشد . هرچه این دوران آرام تر و با فشار کمتری بگذرد، افراد روحیه بهتری برای شناختن یک زندگی تازه خواهند داشت و در این بین نقش خانواده ها، در ایجاد فضایی امن و مؤثر در زندگی فرزندانشان بسیار برجسته است. در واقع، خانواده ها تنها کسانی هستند که می توانند در ساختن نگرشی مثبت و کارساز نسبت به زندگی مشترک و همسر آینده فرزندشان تأثیر داشته باشند و برای رسیدن به این هدف، دور انداختن برخی عقاید و عادت های عرفی و از پیش تعیین شده، چندان دشوار نیست.
منبع پایگاه جام جم
انتظارات بی مورد دختران از پسران در دوران پیش از ازدواج
مقاله از علی سلطانی مجد
قبلا یه جور دیگه بودی ، دیگه درکم نمیکنی ، به نیازهای عاطفیم پاسخ نمیدی ، دیگه برات مهم نیست که ... ، چرا دیگه بهم نمیگی ... ، چرا دیگه نمیپرسی ... ، چرا به انتظاراتم پاسخ نمیدی ، تو سرد شدی ، احساس میکنم دیگه دوستم نداری و هزار و یک چرا و حرف دیگه .
مطالب مذکور در اکثر روابط دوستی ، نامزدی و حتی در دوران عقد از طرف جنس مونث در مورد طرف مذکر مطرح میشه و جالب اینه که عموما در این حرفا ادعا می شود که طرف مذکر کمتر درک می کند و از این حرفا ، در این پست قصد دارم افکار فمینیستی خودم رو کنار بذارم و ثابت کنم اکثر مواقع هنگام ردو بدل شدن این حرفها این جنس مونث است که شرایط طرف مذکر خودش رو درک نمی کنه و بدون توجه به حرفهای خودش ادامه میدهد .
مسئولیت چیست ؟
مسئولیت هم قبل از ازدواج وجود دارد و هم بعد از ازدواج که طبیعتا بعد از ازدواج چندین برابر شده و شکل حقیقی تر به خودش میگیره به گونه ای که باعث رشد و پیشرفت می شود .
بررسی مسئولیت دختران قبل از ازدواج ( سنین 18 تا 25 سال )
این مطالب در همه افراد صادق نیست اما در اکثریت محسوس است . برخی از دغدغه های فکری دختران در قبل از ازدواج که البته مربوط به اکثر دختر خانمهاست نه همه آنها رو به اختصار شرح میدهم :
خرید لباس : بابام پول کم میده واسه خرید لباس ، خانوادم با آرایش کردن من مشکل دارن ، بابام میگه هر جا هستی باید هوا که تاریک میشه بیایی خونه ، وای خدا قبض موبایلم زیاد شده باز بابام گیر میده ، وای این رنگ مو بهم نمیاد کاشکی از این رنگ استفاده نمی کردم ، وای چقدر برق ناخنه گرون بود ، بابا شهریه دانشگام دیر شده آبروم میره ها ، خدایا چرا بهم اجازه نمیدن با دوستام برم مهمونی ، امروز با دوست پسرم دعوام شده ، وای این گوشیم دیگه دموده شده باید عوضش کنم ، چرا مامان نمیذاره اون لباسم و بپوشم ، بابا شما چرا از فلان دوستم بدت میاد میگی باش بیرون نرم ، چرا امروز فلان دوستم بهم محل نذاشت ، فلانی دیدی ابروهای فلانی چه ضایع بود اصلا بهش نیمی اومد ، وای چقدر این درسا سختند بازم امروز با فلان استاد کلاس داریم کیشه تموم شه و ... ( البته موارد یاد شده در مورد همه صادق نیست ) جالبه نه ؟ مسئولیت چیه ؟ حتما اگه از یه دختر خانم بیستو چند ساله یا کمتر یا بیشتر بپرسید چه مارک رژ لب خوبه یا قیمت فلان لاک ناخن چقدر یا هزینه عمل کردن بینی چقدر میشه 80 درصد دقیق ترین نرخ روزو بهتون میگن اما اگر از همین دختر خانم بپرسی قیمت یک کیلو گوشت ، مرغ ، تخم مرغ یا نه یک کیلو سیب زمینی چنده رو بپرسی شاید به زور 2 یا 3 درصد از اونا بدونند که فلان روز که با باباشون رفته بودن بیرون باباشون مثلا 20 هزار تومان پول واسه خرید چند قلم انگشت شمار جنس هزینه کرده اصلا براش مهم نیست چرا ؟ چون تا وقتی منزل پدر تشریف دارن آقای پدر باید فراهم کنند و وقتی منزل شوهر تشریف بردن آقای شوهر ، پسره کافی اعتراض کنه چه جوابی میشنوه ؟ تو که نداشتی بیخود کردی زن گرفتی شما آقا پسر چی میخواهید جواب این سوال رو بدید ؟
البته نا گفته نماند برخی دختران نیز در همین سنین مشغول به کار هستند یا مسئولیت خاصی در خانواده دارند و برخی دیگر حتی مسئولیتشون از پسر خانواده هم زیاد تره اما درصد کمی از دختران جامعه را تشکیل داده اند .
بررسی دغدغه های پسران قبل از ازدواج :
یک پسر عاقل پسریست که از همان دوره نوجوانی و جوانی به فکر آینده خود باشد به فکر شغلی مناسب ، حس مسئولیت پذیری و ... دغدغه های ذهنی پسرا ن از اولین سالهای جوانی آغاز میشه تحصیلات در دانشگاه به امید یافتن شغلی مناسب برای گذران امور زندگی آینده 4 سال خدمت سربازی و دوری از محیط خانواده در دورانی که شاید به لحاظ عاطفی وابسته به خانواده باشد به مدت 2 سال ( که البته به جز 3 ماه اولش الباقیش خاطره ساز میشود ) چون پسر شده که نمیشه دستش تو جیبه باباش باشه پس باید کنار درس خوندن فکر فراهم کردن کارم باشه ، اساس مسئولیت پذیری به منظور رسیدن به آرامشو امنیت فردی و خانوادگیست پس باید به فکر یافتن شغلی مناسب هم باشه بالاخره اگر قرار باشه ازدواج کنه باید یه سرپناهم داشته باشه پس به فکر تهیه مسکن هم باید باشه تازه برای رسیدن به این مراحل کلی وام و بدهی داره که باید دو شیفت کار کنه تا پسشون بده مگر اینکه از نعمت پدر پولدلر برخوردار باشه اگر یه پسر به فکر تامین این نیازها برای ساختن آینده خود و همسر خودش باشه آیا توان این هم داره که بیاد شب تاصبح ، صبح تا شب برای شما حرف عاشقانه بزنه ؟ اگر بخواد همه نیروی خودش رو صرف شما و احاساست شما کنه پس به برنامه هاش نمیرسه بعدا تو زندگیش که کم میاره خوده شما اولین نفری هستید که بهش میگین تو که نداشتی بیخود کردی زن گرفتی اگرم به فکر برنامه هاش باشه و سرکار نتونه جواب یکی از اس ام اس های شمارو بده که فورا میگید فلانی تو منو درک نمیکنیو ، سردی و احساس نداریو از اینجور حرفا من نمیگم نباید به احساسات پاسخ نداد اما هر کاری در حد تعادل خودش به وقتش تفریح ، به وقتش کارو تلاش ، به وقتشم ابراز احساسات و عشق بازی و ... امروزه در علم روانشناسی تقسیم انرژیهای رفتاری نقش مهمی رو برای موفقیت در زندگی ایفا میکنه که متاسفانه ما ها فقط در هر کاری بلدیم یا افراط کنیم یا تفریط و هیچ وقت حد تعادل را در نظر نمیگیریم و این یک عامل عدم موفقیت در امور زندگی به شمار میرود موارد مذکور طبیعتا استثنا هم دارد هم در مورد دختران و هم در مورد پسران آنچه مسلم است رابطه دوستی ، نامزدی ، عقد و حتی زندگی زناشوئی یک رابطه دو طرفست اگر دوست داشتن و علاقه در میان است گذشت نیز باید وجود داشته باشد همدیگر و درک کنید سعی کنید خودتون رو جای یکدیگر بذارید تا بهتر همدیگرو درک کنید تا بتوانید به نیازهای هم پاسخ دهید فراموش نکنید در ابتدای هر رابطه همه چیز زیباست اگر زیبا نبود ازدواجی صورت نمیگرفت برای نیزاهای هم ارزش قائل شوید و هر دو برای حفظ رابطه تلاش کنید .
موفق باشید
با تشکر علی سلطانی مجد.