طلاق و مسائل پیرامون آن
مقاله از : علی دوستی، سمیه صیادی فر
شاید بتوان در یک تقسیم بندی کلی زندگی انسان را به دو بخش اساسی تقسیم کرد.این دو بخش شامل دوران مجردی و دوران متأهلی است.متأهل کسی است که ضمن تعهد به شخصی دیگر و پایبندی به این پیوند وظایف و حقوقی را بر عهده دارد.
در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقی کنیم و چه آن را صرفاً قراردادی اجتماعی بدانیم، دارای تأثیرات اساسی در زندگی فرد و اجتماع است.اساسی ترین و آشکارترین کارکرد ازدواج بقای نسل است و علاوه بر آن کارکردهای دیگری نیز بر آن مترتب است.طبیعی ترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملی جزء مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند. اگر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترک بدانیم، این قرارداد همواره دائم نیست و گاهی بنا به دلایلی فسخ می شود.جریان فسخ قرارداد بین یک زوج را اصطلاحاً طلاق می گویند.
هیچ دختری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمی کند ممکن است روزی مشکلات چنان بر او غلبه کنند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشترکش پایان دهد.
طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویی است که طرفین آن برای رهایی از این احساس، اقدام به جدایی می کنند.گاهی طلاق، تنها راه منطقی، برای حل مشکل به نظر می رسد.آنچه دارای اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.
طلاق دلایل گوناگونی دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعی زوجین متفاوت است.شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این پدیده، در کنترل و کاهش آن نقش بسزایی خواهد داشت.
●عوامل مؤثر در طلاق
به گفته کارشناسان، ازدواج هایی که درآ نها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق می انجامند.تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، هم نژاد، هم دین، هم زبان بودن و ...، یک ازدواج موفق را رقم می زند.ازدواجی که با تشابه نژادی _زبانی _روانی واجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعی ندارد.
دکتر آقاجانی (جامعه شناس)،معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله اجتماعی یکی از تلخ ترین پدیده های حیات انسانی است.می توان گفت کمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری.اما باید توجه داشت که درک ،فهم و تفسیر لایه های عمقی کار پیچیده ای است.»
دکتر آقاجانی علل و عوامل تأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان می کند:
۱.عدم تفاهم و توافق اخلاقی، ۲.ناسازگاری و عدم سازش، ۳.بد اخلاقی و بد رفتاری، ۴.خشونت (کتک زدن)، ۵.تفاوت و تضاد در زندگی، ۶.تفاوتهای فرهنگی، ۷.سوء ظن ۸.اعتیاد ۹.عدم شناخت و درک یکدیگر ۱۰.ازدواج دوم ۱۱.دخالت دیگران در زندگی ۱۲. اختلاف سن ۱۳.عدم علاقه ۱۴.بیماری روحی ۱۵.بیکاری ۱۶.عدم توافق در مسائل جنسی (زناشویی) ۱۷.ازدواج اجباری
البته از دیدگاه دکتر آقاجانی در میان طبقات مختلف اجتماعی (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهای اساسی در علت طلاق وجود دارد.به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاق مشکلات مالی عنوان می شود و بیکاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقی و بدرفتاری از جمله دیگر علل طلاق است.تفاوت های طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسط نیز مختلف است.مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقی است.در حالی که در میان طبقه متوسط، تفاوت های فرهنگی مهمترین عامل است.
برای آشنایی با دیدگاه های روان شناسی و طلاق به سراغ خانم وحیده دبیریان (روان شناس) رفتیم و سؤالاتی را مطرح کردیم.
* از دیدگاه روان شناسی، طلاق در چه زمانی به عنوان یک راه حل به زوجین پیشنهاد می شود؟ به عبارت دیگر آیا می توان در مواردی طلاق را سودمند دانست؟
- زمانی که به خود واقعی ما صدمه وارد می شود و باعث پایین آمدن عزت نفس می شود، آن موقع است که طلاق منفورترین حلال است.زمانی که ما به خودمان ضربه وارد می کنیم و تحمل زندگی برایمان سخت می شود. زمانی که تحملمان را پشت سر گذاشتیم، آن لحظه است که خود واقعی فرد هیچ احساسی به طرف مقابل ندارد و تنها راه نجاتش را طلاق می داند.
از دیدگاه روان شناسی فروپاشی یک خانواده یک رویداد ساده نیست زیرا باید همه خاطرات و تجربیات نامطلوب زندگی از ذهن پاک شود و از بین برود تا فرد بتواند خود را با شرایط آتی زندگی هماهنگ سازد.
وقتی دوام زندگی دچار مشکل شود، اعتماد به نفس و آرامش انسان به خطر می افتد و همراه با این به خطر افتادن، اگر طلاق صورت نگیرد باعث نابودی خود فرد می شود.
* چه عواملی در طلاق تأثیر گذار هستند، به نظر شما مهمترین عوامل کدامند؟
- در اصل مهمترین دلایل طلاق توقعات نادرستی است که طرفین از یکدیگر دارند.در عین حال موارد زیر نیز قابل اشاره است: عدم آگاهی جنسی، شهرت یکی از طرفین، بیماری و یا نقص جسمانی، نبود امنیت شغلی، تضاد فرهنگی، فقر مالی و عدم درک متقابل افراد از یکدیگر.
اما یکی از مهمترین عوامل طلاق در جامعه امروز ما بحران شخصیت است.همان بحرانی که سبب می شود ازدواجها صورت گیرد.بحران تنهایی یا یک خلأ عاطفی.خلأیی که باعث می شود در سن پایین، فرد تصمیم بگیرد با ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد.چنین افرادی که هنوز به بلوغ روانی کامل نرسیده و آگاهی لازم را جهت ازدواج ندارند، فقط برای اینکه تنهایی خود را پر کنند به سراغ ازدواج می روند.این افراد نه به روابط جنسی، نه به مادیات و نه به ظواهر و ...به هیچ چیز توجه نمی کنند و تنها توجه آنها به تشکیل زندگی تازه و استقلال فردی در نتیجه جدا شدن از خانواده خود است. همین بحران شخصیت باعث می شود فرد به هیچ کدام از تفاوتهای فرهنگی و ... با فرد مقابل توجه نکند، تا فقط به استقلال فردی دست یابد.بنابراین بحران شخصیت به طور غیر مستقیم، طلاق را نیز برای فرد رقم می زند.
* راههای کاهش وقوع طلاق چیست ؟
- از آنجایی که ناآگاهی در زمینه های مختلف یکی از مهمترین عوامل طلاق است، بنابراین مشاوره دادن به افرادی که می خواهند ازدواج کنند و بالا بردن سطح آگاهی آنها، در جهت موفق بودن ازدواج کمک شایان توجهی است.در جامعه ما از مراکز مشاوره خانواده استفاده می شود.
راه مهم دیگر این است که ساختار آموزشی کشور تغییر داده شود.در کشور ما آگاهی های مناسبی در مورد جنس مخالف داده نمی شود و این خود می تواند عاملی باشد برای شکست در ازدواج و در نتیجه طلاق.
* آثار سوء طلاق بر فرد و جامعه چیست ؟
- مهمترین اثر احساس جدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است که این اتفاق احتمال سوء تعبیرها و حتی خودکشی را افزایش می دهد و در اینجاست که فرد از زندگی لذت نمی برد و احساس پوچی به او دست می دهد و با خود می گوید من برای چه زنده ام؟ حالا چه بر سر من می آید؟ از این پس چگونه باید زندگی کنم؟
بعد از این عامل بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیم آن نسبت به همه افراد جامعه یک عامل که باعث تشدید این حس می شود این است که افراد جامعه نسبت به این افراد احساس ترحم می کنند و به آنها برچسب می زنند، در نتیجه فرد احساس کمبود بیشتری کرده و تنهایی او تشدید می شود.از طرفی، دلسوزی بیش از حد اطرافیان و جامعه نیز، باعث می شود مشکلات روحی افراد مطلقه تشدید شده و جو بی اعتمادی بوجود آید.
* چه کنیم تا کودکان طلاق آسیب کمتری ببینند؟
- باید تا حد امکان حقیقت را برای کودکان بیان کرد.چون در غیر این صورت دلایل اشتباهی برای طلاق تصور خواهند کرد و از لحاظ روانی صدمه زیادی برآنها وارد می شود.
مثلاً کودکان بین ۲ تا ۵ سال، به طور طبیعی به والدی که مخالف جنس خودشان است علاقه زیادی دارند و آرزو دارند که دیگری در بین نباشد زیرا او را رقیب خود می دانند.در این مرحله اگر والدین مورد علاقه آنها منزل را به علتی ترک کند ویا طلاق بگیرد، کودکان تصور می کنند که به دلیل عصبانیت یا آرزوهای رقابت طلبانه آنها است که این اتفاق افتاده و ناگهان احساس گناه، غم و افسردگی می کنند.
در هنگام طلاق ۵ ترس برای کودکان بوجود می آید:
حالا چه بر سر من می آید؟ کجا باید زندگی کنم؟ چرا پدر یا مادر مرا ترک کرد؟ چه کسی از من مراقبت می کند؟ و همه اتفاقها تقصیر من بود.
برخورد آگاهانه والدین باعث می شود، کودک بتواند بر این ترسها غلبه کرده و پاسخی مناسب برای سؤالهایش بیابد.
●عامل مهم و فراموش شده طلاق
دکتر مجد عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و مؤسس نخستین مرکز مشاوره جنسی در ایران، می گوید: «متأسفانه باید اعلام کنم که عدم آگاهی زوج ها از ارتباط جنسی باعث جدایی بین آنان می شود و این جدایی ها روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود.»
دکتر مجد در مورد این عدم آگاهی می گوید: «هرفردی در مورد مسائل مهم زندگی اش باید اطلاعات و دانش کافی داشته باشد، اما در ایران متأسفانه در مورد روابط جنسی اطلاعات کمی داده شده و اگر هم اطلاعاتی داده شده به صورت علمی و تخصصی بوده که برای مردم عادی غیر قابل دسترسی است .از این رو افراد،زمانی به متخصصین مراجعه می کنند که مشکلات آنان حاد شده و برای حلش خیلی دیر شده است .»
دکتر مجد در پاسخ به این سؤال که چرا در ایران در این مورد بسیار کم صحبت می شود و یا اصلاً صحبت نمی شود، می گوید: «البته ریشه اصلی ، مشکل فرهنگی است ، یعنی درهمه جوامع یکسری مسائل وجود دارد که مردم در موردش صحبت نمی کنند، یا خجالت می کشند یا دلایل دیگری دارد و این عادت در طول تاریخ گسترش پیدا کرده و مشکل یکسال یا دو سال هم نیست ، بلکه به قرن ها قبل برمی گردد.الآن هم سعی نشده که عرف جامعه شکسته شود، بلکه به زبان علمی یکسری مسائل ، به جامعه یاد داده می شود، اینکه زوج ها چه طور با هم زندگی کنند و...»
مجد در ادامه می گوید: «به هر حال باید قبول کرد که ارتباط جنسی یکی از مهم ترین ارکان یک زندگی مشترک است و کوچکترین خللی در این ارتباط، پایه های زندگی مشترک را ویران می کند و حتی باعث می شود که زن و شوهر به فکر جدایی بیفتند.البته این دلیل نمی شود که اگر یک زوج ارتباط جنسی سالمی داشته باشند، زندگی زناشویی شان هم خوب است و خوشبخت هستند، این فکر کاملاً اشتباه است ، زیرا ما پارامترهای زیادی برای گرمی زندگی زناشویی داریم ، اما باز هم می گویم این پارامتر خیلی تعیین کننده است .»
آمارها نشان می دهد که یک ارتباط مناسب ۶۰ تا ۷۰ درصد باعث رونق زندگی زناشویی می شود و متأسفانه دیده می شود که خیلی از طلاق ها به خاطر نداشتن یک ارتباط مناسب است .
مقاله از: علی دوستی، سمیه صیادی فر تاریخ قرارگیری مطلب بعدی : 8/4/86
عندالاستطاعه یا روشی جهت رفع مشکل مهریه و قوانین جدید
ارسال مقاله از مینا عطوفی وکیل دادگستری
عندالاستطاعه بودن یعنی چه؟ خیلی ساده است. یعنی فرض کنید مهریه شما 100 سکه طلا باشد.
اگر به هر دلیل بخواهید این مهریه را از همسرتان بگیرید، اول باید ثابت کنید که او استطاعت پرداخت آن را دارد. اگر توانستیداین کار را انجام دهید، تازه دادگاه شرایط شما را بررسی و خبرتان میکند. به زبان دیگر، با جاری شدن این لفظ در عقدنامه شما، دیگر نمیتوان چندان لفظ عندالمطالبه را بر مهریه گذاشت.
این که آیا چنین بندی در ثبت مهریه وجود داشت یا نه، هماکنون محل مناقشه بسیاری از کارشناسان و سرویس است.در این بین، عدهای بر این باورند که مساله مهریه، به دلیل مشکل زندانی شدن تعدادی از مردان در قوه قضاییه مطرح شد. آیا مهریه حق یک زن است یا چیزی است که به صورت صوری از طرف مرد به او اعطا میشود؟
مهریه عندالاستطاعه، اسم تبصرهای است که سه ماه قبل در جلسهای با حضورایت الله «هاشمی شاهرودی»، رییس قوه قضاییه مطرح شد. تا این جای کار که ایرادی نداشت. اما «امیری»، رییس سازمان ثبت و املاک کشور، با تاکید بر این که عندالاستطاعه بودن مهریه باید هنگام جاری شدن صیغه عقد ثبت شود، بعد دیگری به این مساله بخشید.
حتی کارشناسان ازاین مساله ابراز نگرانی کردند که تعدادی از زندانیان که کم هم نیستند، فقط به دلیل توانایی نداشتن در پرداخت مهریه سنگین، پشت میلههای زندان، دنیا را راه راه میبینند. از طرف دیگر، عدهای از کارشناسان، بخشنامه ثبت مهریه عندالاستطاعه را در صورت توافق زوجین، فقط یک نوع تاکید میدانند و میگویند که این بخشنامه، موضوع جدیدی نیست.
آنها که موافق اجرایاین بخش نامه هستند
«محمد علی یادگاری»، مدیر کل امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، یکی از آن میان است. او در اینباره میگوید: «ثبت مهریههای سنگین در دورههای اخیر، موجب تزلزل در بنیان خانوادهها شده است. از این رو، ریاست قوه قضاییه در یکی از جلسات سخنرانی، تاکید داشتند که موقع ثبت مهریه به عندالاستطاعه بودن آن توجه شود. بنابراین ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، با توجه به مواد 1802 و 1083 قانون مدنی، بخشنامه اخیر را که در جراید و رسانههای گروهی به صورت ناقص مطرح شده، صادر کردند. اگر زوجین توافق بر عندالاستطاعه بودن مهریه توسط زوج داشتند، این توافق به صورت شرط ضمن عقد در نکاح قید میشود و به امضای زوجین میرسد.»
یادگاری، با اشاره به اینکه به محض جاری شدن عقد، زن مالک مهریه است و میتواند هر نوع تصرفی در آن داشته باشد، ادامه میدهد: «عموما مهریه به صورت عندالمطالبه و دینی بر گردن زوج است، اما گاهی زوج قادر به پرداخت دین خود نیست و مطابق ماده 1083، زوجین میتوانند برای پرداخت مهریه به صورت اقساط و تأدیه آن را به صورتی که بعد از انعقاد عقد قابل مطالبه نباشد،این شرط را قرار دهند تا هر گاه مورد توافق طرفین بود، مطالبه شود که این خلاف قانون نیست.»
او اما درباره لفظ مهریه عندالاستطاعه و کارایی آن چنین توضیح میدهد: «این شرط با موافقت زوجین قابل ثبت است وگرنه قابل ثبت نیست و تنها مساله عندالمطالبه ثبت میشود.» حالا فرض کنید که چنین بندی در عقدنامه ثبت شد. هستند مردانی که پس از ازدواج هم اموال خود را به نام والدین خود میکنند. حتی ممر درآمد آنها هم چندان مشخص نیست. دراین صورت، یک خانم راه سختی در پیش دارد تا ثابت کند همسرش از تمکن مالی مناسبی در پرداخت مهریه برخوردار است. حتی میتوان با حضور چند شاهد در دادگاه، به نفع مرد رای داد تا او رسما از پرداخت مهریه به صورت نقد سر باز زند. دادگاه هم در نهایت رای به تقسیط مهریه میدهد و این؟ در پایان، به زعم تعدادی از کارشناسان حقوقی دیگر ارزشی برای یک خانم ندارد. شاید هم باید به این بخشنامه به عنوان برای محدود کردن زن نگاه کرد.
«حسینعلی امیری»، رییس سازمان ثبت و املاک کشور چنین اعتقادی ندارد. او میگوید: «بخشنامه سازمان ثبت مبنی بر عندالاستطاعه شدن مهریه در صورت توافق زوجین و ثبت آن در شروط ضمن عقد، هرگز به معنای محدود کردن زوجه نخواهد بود. این قید بدان معنی نیست که مهریه زنان ساقط خواهد شد، بلکه هر وقت زوج توانایی پرداخت داشته باشد، پرداخت مهریه بر او الزامی خواهد شد».
او البته به این هم اشاره میکند که حتی اگر سالها بعد از تقاضای مهریه، زوج مستطیع شود، لازم است مهریه را پرداخت کند؛ حتی اگر قبلا زوجه خود را طلاق داده باشد و اگر هم زوج بمیرد، در صورتی که ارثی داشته باشد، به اندازه مهریه زوجه به او پرداخت میشود؛ البته مشروط به مطالبه و تقدیم دادخواست است. او در عین حال تصریح میکند که اگر منتقدان به بخشنامه تا به حال قانع نشدهاند، حاضر است با آنان به مناظره بنشیند.
به فهرست موافقان این طرح باید نام رییس کل دادگستری استان تهران را هم اضافه کنیم. «سید علیرضا آوایی» معتقد است: «اگر نظام به دنبال اجرای عدالت است، هرچه دراین بخش سرمایهگذاری کند، قطعا ضرر نخواهد کرد و فکر میکنم نظام به دنبالاین امر است و انشاءالله این سرمایهگذاری صورت خواهد گرفت.» او البته با اندکی احتیاط در اینباره اظهارنظر میکند: «از اهداف دستورالعمل رییس سازمان ثبت اطلاعی ندارم، اما به نظرم دستورالعمل مذکور به تعیین تکلیف زوجین کمک می کند، اختلافات را کاهش میدهد و وضعیت مهریهها را شفافتر خواهد کرد.»
فارغ ازاین حرفها، میتوان به چند راهکار جدید هم اشاره کرد. البته این راهکارها مدتی است به صورت ناخواسته اجرا میشود و کسی نمیداند که آیا میتوان از آن به صورت یک عرف نام برد یا نه. مثلا این که تعدادی از خانمها مهریه خود را نیمی از دارایی مرد قرار میدهند. از طرف دیگر، آنها مهریه نمیگیرند (مثلا سکه طلا) و اینطوری نه از زندان حرفی به میان میآید، نه نیازی است که زن دارایی مرد را ثابت کند. البته باز هم تاکید میکنیم کهاین راهکار فقط مدتی است به صورت یک راه سوم رایج شده و ارایه آن به معنای تاییدش نیست.
به مجلس میرسیم؛ خاستگاه موافقان و مخالفان این طرح که هر یک برای دفاع از آنچه در سر دارند ادله کافی بیان میکنند و البته از نظر خودشان، چیزی جز منطق نمیگویند. سهیلا جلودارزاده نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، یکی از نمایندگانی است که به صراحت با این بخشنامه به مخالفت میپردازد. او درباره ابلاغ بخشنامه شرط عندالاستطاعه بودن پرداخت مهریه به دفاتر ثبت ازدواج میگوید: «این شرط غیرضروری، زیانهایی برای زنان کشور دارد. هر مردی که اقدام به ازدواج میکند، اگر استطاعت داشته باشد، حق دارد مهریه را تعیین کند و اگر استطاعت نداشته باشد، شرعا نباید مهریه تعیین کند. بسیاری از دختران و زنان کشور دراین مورد اطلاعات کافی ندارند و این باعث میشود عقدنامه را با شرط عندالاستطاعه امضا کنند و هیچوقت نتوانند به مهریه که حق آنان است، دست یابند.»
اما این تنها نمایندگان زن نیستند که با این طرح مخالفت میکنند. «موسی قربانی»، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس هم به نوعی با اجرای این بخشنامه مخالف است. او میگوید: «قانون در مورد نحوه پرداخت مهریه واضح و روشن است و لزومی برای صدور بخشنامه چگونگی پرداخت مهریه و عندالاستطاعه بودن آن وجود ندارد. از این بخشنامه عملا چیزی در نمیآید و صرفا بازی با الفاظ است.»
او در ادامه خاطرنشان میکند: «مشخص نیست آنهایی که این بحث را مطرح کردهاند، دنبال چه چیزی هستند؟! آنچه را میتوان علت صدور این بخشنامه دانست این است که قضات به خاطر پرداخت نشدن مهریه، عدهای از مردها را به استناد قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی و قانون آیین دادرسی مدنی بازداشت کردهاند. این قانون، قانون خوب، واضح و روشنی است که بر اساس آن، اگر کسی مهریه را دارد و نمیدهد، قضات میتوانند او را بازداشت کنند و اگر ندارد و نمیدهد، نمیتوانند بازداشتش کنند.
بدبختی ما همینجاست که به رغم اینکه ماده2 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، میگوید که مستنکف توانمند را بازداشت میکنند نه مستنکف معسر را، ماده3 این قانون هم گفته اگر کسی مدعی اعسار شد، معسر بودن او را خارج از نوبت بررسی میکنند. اگر معسر بود، نمیتوانند او را بازداشت کنند. قضات چه در بحث مهریه، چه در بحث دیه و چه در مباحث دیگر، پذیرش اعسار برایشان سخت است و مثل اینکه خوششان میآید همه را بازداشت کنند!»
نگاه حقوقی به این مساله
ذکر عبارت عندالاستطاعه برای مهریه، به زعم تعدادی از کارشناسان حقوقی، دست زنان را از گرفتن مهریه کوتاه میکند. آنها معتقدند اگر هم این مساله با توافق باشد، ظلمی به زنها وارد خواهد شد و در مسیر توقیف، استیفای مال شوهر و اثبات داراییهای او حق زن تضییع میشود.
در اینباره، نظر دکتر «بهروز گلپایگانی»، مدرس حقوق را جویا شدیم: «نوشتن این عبارت، از نظر حقوقی اشکال پیدا میکند. اگر کسی تعهد و دینی را به عهده میگیرد، باید بپردازد. عندالاستطاعه یعنی در صورت توانایی، بدهی خود را میدهم و اگر توانایی نداشتم پرداخت نمیکنم.این معنی تعهد نیست و شاید عنوان دیگری از نظر شرعی بتوان برای آن پیدا کرد؛ مثل هبه، صلح یا نوعیایقاع. در حالی که مهریه فلسفه دیگری دارد و یک عقد تملیکی است نه عهدی.» اما در روال کنونی دریافت مهریه، اگر زن بخواهد مهریه خود را دریافت کند، میتواند مستقیما به اداره ثبت مراجعه کند و اصلا دادگاه نرود. یعنی به ثبت برود و مهریه خود را اجرا بگذارد.
اجرای ثبت به او میگوید مال معرفی کن تا ما توقیف کنیم و زن باید مالی را از شوهر معرفی کند تا ثبت توقیف کند. حال اگر زن نتواند مالی را پیدا و مرد هم اموال خود را مخفی کرده باشد، آن وقت زن از نظر حقوقی نمیتواند به حق خود برسد. اگر هم به دادگاه مراجعه کند و بر اساس حکم دادگاه، زوج ملزم به پرداخت مهریه شود چون حکم دادگاه صادر شده میتواند مراجعه و با اعمال ماده2، تقاضای بازداشت زوج را کند. افرادی هم که در حال حاضر به علت نپرداختن مهریه در زندان هستند، در اثر اعمال ماده2 قانون اجرای محکومیتهای مالی در زنداناند.»
اثبات اعسار مرد
یکی از مسایلی که باز هم محل مناقشه است و «موسی قربانی»، نماینده مجلس هم به آن اشاره کرده، مساله اثبات اعسار مرد است؛ یعنی این که ثابت شود مرد توانایی پرداخت دیه را دارد. «اکرم پوررنگنیا»، دادیار سابق دیوان عالی کشور معتقد است که با صدور بخشنامه سازمان ثبت و نحوه پرداخت مهریه بر مبنای عندالاستطاعه بودن، تغییری در وضع موجود حاصل نمیشود؛ زیرا موضوع اعسار مرد در پرداخت رسیدگی میشود.
معمولا زوج برای اثبات نداشتن استطاعت و توانایی پرداخت مهریه، دادخواستی مبنی بر اعسار تقدیم دادگاه میکند و با شهادت چهار نفر شاهد، اعسار خود را به اثبات میرساند و در این موارد، اگر دادگاه تشخیص دهد که زوج قادر به پرداخت مهریه به صورت اقساط است، حکم به تقسیط مهریه میدهد و در غیر این صورت، حکم اعسار صادر میکند که با این حکم، زوج تا زمانی که مالدار نشود، از پرداخت مهریه معاف است. چه تضمینی وجود دارد که زوج تا آخر عمر استطاعت پرداخت داشته باشد؟
دادیار سابق دیوان عالی کشور، در پاسخ به این سوال می گوید: «اگر زوجین در زمان عقد بر عندالاستطاعه بودن مهریه توافق کنند، در واقع چه تضمینی وجود دارد که زوج تا آخر عمر استطاعت پرداخت داشته باشد؟ شاید مردی تا آخر عمر استطاعت پرداخت مهریه را نداشته باشد یا اینکه شرایطی را به وجود آورد که اموال را به نام دیگران کند یا شرایطی به وجود آورد که این استطاعت هرگز حاصل نشود. بنابراین، مثل این است که اساسا مهری قرار داده نشود؛ با این تفاوت که اگر برای زن در زمان عقد مهری تعین نشده باشد، زن میتواند مهرالمثل مطالبه کند، اما دراین مورد، چون مهریه تعیین شده، زن مهرالمثل هم نمیتواند بگیرد».
راه سوم
اینکه میگویند در بیشتر موارد راه سومی هم هست، شاید درست باشد. اما در این مورد، به نظر میرسد راه سومی هم هست. راهی که نه سیخ میسوزد نه کباب. اجرایی کردن آن زیاد هم سخت نیست. میتوان جلوی ثبت مهریههای سنگین را گرفت تا حق شرعی خانمها با انعقاد چنین شروطی از بین نرود. «فرجالله هدایتنیا»، پژوهشگر مسایل حقوقی، در اینباره میگوید: «راهحل مشکلی که منجر به صدور بخشنامه مذکور شد، چیز دیگری است و ما باید جلوی ثبت مهریههای سنگین را بگیریم. به این صورت که ابتدا دریابیم چه چیزی موجب پیشنهاد مهریهای سنگین از سوی زن میشود علت این مساله میتواند در مورد نگرانیهای زن برای پس از ازدواج و نگاه غلط جامعه به مهریه باشد که آن را بهای زن میداند. اگر دولت بتواند از زن مطلقه حمایت کند و به نوعی نگرانیهای زن را برای پس از متارکه برطرف کند، زنان تمایل کمتری به درخواست مهریه بالا خواهند داشت.»
در هر صورت، این بخشنامه هنوز به صورت قانون تصویب نشده، اما از همین حالا، میتوان نگرانی جامعه زنان را درباره آن درک کرد.
ارسال مقاله از مینا عطوفی وکیل دادگستری تاریخ قرارگیری مطلب بعدی : 1/4/1386