همجنسگرائی ،علل ، پیامدها و مسایل شرعی پیرامون آن
نویسنده : علی سلطانی مجد
علل پیدایش تمایلات جنسی به هم جنس ؟
همجنسگرائی دلایل زیادی بهمراه دارد اما هیچ یک از این دلایل پیچیدگی خاصی بهمراه ندارد اگر بخواهیم پدیده همجنسگرایی را مورد بحث قرار دهیم و ریشه یابی کنیم باید آنرا به چند بخش تقسیم بندی کنیم .
الف) همجنسگرایی بیمارگونه :
تا چند سال پیش همنجسرایان را به بیماران روانی تشبیه می کردند اما بعد از تحقیقات نتایجی جالب به دست امد به گونه ای که طی این نتایج نمی توان گفت همه همجنسگرایان بیمار روانی هستند . همه انسانها هم خواص مونث را دارا هستند و هم خواص جنس مذکر را یعنی هم دارای هورمونهای زنانه هستند و هم دارای هورمونهای مردانه اما در مردان میزان هورمونهای مردانه بیش از زنان و مسلما در زنان میزان هورمونهای زنانه بیش از هورمونهای مردانه میباشد در برخی مواقع میزان این هورمونها از حد استاندارد و نرمال بیشتر یا کمتر شده که بر روی سایر رفتارهای روانی و جسمانی طرف تاثیر گذار است فراموش نکینم هورمونهای جنسی در مواقعی به صورت جهش یافته عمل میکنند و باعث واکنشهای متفاوتی در افراد می شوند به عنوان مثال شاید یک همجنسگرا تا سن 25 سالگی هیچ تمایل جنسی به هم جنس خود نداشته باشد اما طی مدتی کم کم این تمایلات در وی شکل بگیرد که این بر مگردد به همان جهش هورمونی ازدواج و رابطه جنسی نیز باعث جهش هورمونی و تغییراتی در روان و جسم افراد می شود بعنوان مثال اکثر مواقع مردانی که ازدواج می کنند چاق تر می شوند همینطور خانمها علت این مسئله رابطه جنسی و جهش هورمونی و تاثیرات هورمونی ان میباشد پس در اینگونه افراد تمایل به هم جنس بر اثر تغییرات هورمونی میباشد.
ب) همجنسگرایی متجاوزگرانه یا واکنشی :
اکثر افرادی که در سنین کودکی یا نوجوانی توسط همجنس خود آزار و اذیت جنسی شده اند نا خودآگاه در دوران بزرگسالی یا جوانی خود به همجنس خود علاقه مند و متاسفانه خود یک متجاوزگر می شوند به اینگونه از همجنسگرایی همجنسگرایی واکنشی یا متجاوزرانه ( برخی ها از آن بعنوان سادیسم یاد می کنند) می گویند .
ج) همنجسگرایی بیرونی :
همجنسگرایی که بواسطه عدم دسترسی به جنس مخالف انجام میگیرد که اجتماع و عوامل بیرونی همچون دوستان و تحریک کننده های جنسی همانند فیلمهای مبتذل و غیر اخلاقی بر روی آن تاثیر مستقیم دارد متاسفانه با توجه به ایمیلهای دریافتی آمار اینگونه از همجنسگرایی در ایران کم نیست و دربین دختران و پسران رواج دارد ( اکثر در بین دختران دانشگاهی که در محیط خوابگاه به سر میبرند این مسئله رواج دارد)
د) تناقض جنسی :
همجنسگرایی که بواسطه تناقض جنسی بوجود می آید یعنی اینکه برخی افراد از جنسیت خود بیزارند و تمایل دارند همانند جنس مخالف خود باشند یا حداقل تمایلات جنسی آنها به گونه ایست که ترجیح می دهند بجای جنس مخالف خود باشند و با همجنس خود رابطه برقرار کنند مردانی که تمایل دارند لباسهای زنانه بر تن کنند یا اندام زنانه ای داشته باشند و با مردان رابطه داشته و نقش مفعول را داشته باشند و زنانی که ظاهری مردانه برای خود ساخته و تمایل دارند با جنس موافق خود رابطه جنسی و نقش فاعل را داشته باشند اینگونه افراد عموما حسی متفاوت به هم جنس خود دارند که حتی در کشورهای غربی به ازدواج نیز ختم می شود.
دو جنسگرایان کیستند ؟
به افرادی که هم تمایلات همجنسگرایانه و هم تمایلات دگر جنسگرایانه ( تمایل به جنس مخالف مثل افراد معمولی) دارند دو جنسگرا گفته می شود که اکثر همنجسگرایان از نوع بیرونی از این دسته هستند که اگر به جنس مخالف خود دسترسی داشته باشند با او و اگر به جنس مخالف دسترسی نداشته باشند با جنس موافق رابطه جنسی برقرار می کنند مسلما هدف اینگونه افراد صرفا برطرف کردن غریزه جنسی میباشد و به علت انجام مکرر این رابطه با همجنس و غیر همجنس خود از رابطه جنسی لذتی نخواهند برد و در زندگی زناشویی خود دچار مشکل خواهند شد.
مسایل شرعی در مورد همجنسگرائی و قوانین مجازات اسلامی :
برای بررسی مسایل شرعی در مورد همجنسگرایی توصیه می شود داستان قوم لوط را مطالعه فرمائید که صراحتا این قوم که همجنسگرا بودند به صورت یکجا نابود گشتند . در قوانین مجازاتهای اسلامی نیز واژه لواط از لوط گرفته شده و در مورد افرادی که با همجنس خود رابطه جنسی داشته اند کاربرد دارد حکم شرعی اینگونه افراد اعدام است . پس از نظر شرعی هرگونه رابطه جنسی با جنس موافق گناه محسوب می شود .
آماری از کشوری که در آن ازدواج همجنسگرایان آزاد است :
طبق آمارهای بدست آمده از یکی از کشورهای غربی میزان عمر افراد همجنسگرا از افراد دگر جنسگرا کمتر میباشد . اینگونه افراد بیشتر افسرده می شوند و روابط اجتماعی خوبی ندارند و ترجیح می دهند تنها و به دور از اجتماع باشند . حتی چندی پیش دولت ایتالیا به منظور جدا سازی افراد همجنسگرا از سایر افراد و جلوگیری از تاثیرات همجنسگرایان بر روی سایر افراد خیابانی از شهر رم را فقط برای همجنسگرایان اختصاص داده است . پس مسلما غرب هم به این نتیجه رسیده است که همجنسگرایی آثار زیانباری بهمراه دارد .
با تشکر از شما : علی سلطانی مجد
زندگی پس از طلاق
طلاق ضربه و بحران بزرگی است که تأثیری عظیم بر شخص می گذارد که در آن درگیر است. اگر طلاق را تجربه کرده اید یا اینکه در حال تجربه طلاق هستید . قلب من نیز با شما همدرد است . درمورد رلاق خوب میدانم وقتی 12 ساله بودم پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند. خیلی درد ناک بود و باعث بی ثباتی کل خانواده گردید.
در طول این این سالهایی که در قسمت طلاق به افراد مشاوره می دهم، افراد بسیاری را دیده ام که مشکلات مشترکی در مورد طلاق دارند خیلی ها احساس شکست ، خیانت و سردرگمی می کنند. البته این پایان داستان نیست. برای بسیاری از طلاقها سؤال اصلی این است(حالا چی؟) طلاق انتهای راه نیست. البته اصلا ساده نیست و جیزی هم نیست که ما انتخابش کرده باشیم اما هنوز هم راه حلهایی وجود دارد که شما می توانید انتخاب کنید.
از این احساس خودم خسته شده ام
طلاق دردناک است. هیچ چیز نمی تواند درد ناشی از طلاق را به این سرعت از بین ببرد. مسئله ای است که باید باهاش کارکرد.اگر شما در حال طلاق هستید، غم و یأس و طرد شده را تجربه خواهید کرد. اضافه براینها قلبی شکسته نیز شما را آزار میدهد کنار گذاشتن این درد و رنج باعث می شود شما از روند رشد که بسیار واجب است باز بمانید و از شفای واقعی دور شوید. به صورت ناخودآگاه وارد رابطه ای جدید شوید. (رابطه ای جهشی)
الآن وقتشه که روی خودتان و رشد شخصیتان کار کنید و زندگی خود را ثبات ببخشید. دردی که تجربه می کنید واقعی است ، طبیعی است و فرایندی است که در انتها به شما کمک می کند ؛ بله کمک ؛ تا قلب شما شفا یابد. خوب خودتان وقت بدهید تا از این مشکل رد شوید. لازم نیست تا در زیر فشار این تغییر خرد شوید و از بین بروید ، می توانید یاد بگیریدتا غصه بخورید و متأسف باشید و در عین حال رشد کنید.
"من هنوز او را دوست دارم و دعا می کنم تا قلبش عوض شه."
طبیعی است که هنوز احساس می کنید شوهرتان را دوست دارید، برای اینکه قلبتون رو به او داده بودیدو به همه قول داده بودید تا همدیگر را دوست داشته باشید، تا اینکه مرگ شما را از هم جدا کند. متأسفانه اون به خودش وفا نکرد و قولش را زیر پا گذاشت. نمی توانید مجبورش کنید که فکرش را عوض کنه و نمی خواهید هم این کار را انجام دهید.
وقتی واقعا به این مسئله فکر می کنید، شما کسی را می خواهید که آزادانه انتخاب کنه تا شما را برای خودتان دوست داشته باشه. زیرا محبتی که آزادانه ابراز بشه واقعی است. عشق واقعی از قلب شخص بیرون می آید و با اراده و تصمیم است. طرد شدن و خیانت بسیار دردناک هستند. اما آیا دوست دارید چون تحت فشار قرار گرفته اید نزد شما برگردد. نه، در حقیقت چیزی که ازش لذت می برید زمانی بود که شما تازه ازدواج کرده بودید و اون شخص بخصوص آزادانه شما را انتخاب کرده بود و شما را دوست می داشت. ممکنه خیلی بخواهید که شما را دوست داشته باشه ولی نمی توانید مجبورش کنید که به شما عشق بورزد.
"احساس می کنم به من خیانت شده و طرد شده ام"
اولین موضوع حس طرد شدگی است. اینکه شوهر سابق شما طردتان کرده لرزش شما را و اینکه شما کی هستید رو عوض نمی کنه . طرد کردن انتخابی است که او انجام داده وشما هنوز هم شخصیتی هستید انتخاب اون ارزش شما را مشخص نمی کنه . شما هنوز هم شخصیتی هستیدکاملا" منحصر بفرد ساخته شده اید شخصی با هدف ، استعدادها ، نظرات، و شخصی که می تونه دنیارو تغییر بده احساس ترد شدگی در شما باعث بوجود آمدن خشم درون شما می شود . باید با این خشم و عصبانیت و رنجشی که درونتان است
کاری کنید. خشم به شما انگیزه میدهد تا برای پیشرفت "زندگیتان فعالیت کنید.هیچکدام از کارهای درست به نظرم نمی آید، چون همه چیز تو زندگی بهم ریخته است."
80 درصد انرژی تان صرف حل و فصل احساساتتان می شود. اینکه احساس سردرگمی و مشکل به شما دست می دهد و دائم از خود سؤال می کنید. اعتماد به نفستان به سختی ضربه خورده و تحت تأثیر قرار گرفته اید، براینکه شرایطتان را بهتر کنید دوستی هایتان را با دوستان قدیمی به هم می زنید. برای اینکه آنها دوستان دوران متأهلیتان بوده اند. و حالا که ازدواجتان بهم خورده دوستی های شما هم عوض خواهند شدزوجهای زیادی که با شما دوست بوده اند از دست خواهید داد. احساس می کنید تک افتاده اید و کنار گذاشته شده اید. به خاطر طلاق احساس افسردگی می کنید همه شما را مجبود می کنند تا خودتان را کنار بکشید. و ممکنه مشکلات کاری و مالی هم برایتان پیش بیاید.
تشویقتان می کنم با افسردگی مبارزه کنید، زیرا که در مرکز قرار دارد و باعث می شود به خودتان بگویید:" من ارزش چیزی را ندارم و زندگی ام بی معنی است، هیچکس نگران من نیست، منهم باید از همه چیز صرفنظر کنم" و تصمیماتی بگیریدکه شما را در جهت درست می برد و باعث رشدتان می شود.نیاز به تصمیماتی دارید که غم و اندوه را از شما بردارد که مشکل اصلی زندگی بعداز طلاق است.
"چه تصمیماتی می توانید بگیرید"
1. حمایت و مشورت کسب کنید.
2. احساسات ، غم و فصه های خود را بصورت روزانه بنویسید.
3. اگر مشکل کاری یا کالی دارید دنبال کار بگردید.
4. بطورت هفتگی اهدافی را برای خودتان مشخص کنید.( که باعث رشد زندگیتان شود. ورزش کنید و خوب بخورید.)
5. قبول کنید که زندگی مبارزه خواهدبود. اما به این مبارزه به عنوان موقعیت نگاه کنید. تا در ایمان و شخصیت و استعدادهای جدید رشد کنید.
6. این واقعیت که شما مطلقه هستید را بپذیرید.
اینجا با موضوعات مختلفی درگیر هستید؛ این واقعیت که ازدواج شما به پایان رسیده، درد و غم از دست دادن شوهرتان ، خیانت و طرد شدن، زندگی و رویائی شکسته. خیلی عظیم و بزرگه ! سخته! اما دیگه نگم ؛ این مشکل چیزی است که شما می توانید از آن عبور کنید و به آن طرف برسید. این درد و غم چیزی است که خدا می تواند شفا دهد؛ امید بخش است و همینطور شما می توانید در آن قوی باشید.
من هیچ راهی را نمی شناسم که درد ناشی از طلاق را به صورت از بین ببرد. مدتی از رشد شخصیتی باز می مانید، راههایی که خدا هرروز دعاهایتان را جواب میدهد، امید و قوت به آرامی به زندگی شما باز خواهد گشت. برکاتی جدید، گنجهای جدید. اگر هرروز برای خودتان هدفی تعیین کنید خدا شما را برکت خواهد داد.
نویسنده لینت جی هوی
ترجمه از حامی صدر