باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر
منبع: دکتر اسماعیل اسد پور - مشاوره خانواده - سایت همدردی
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب میشود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوجها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحهی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه میشوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده میگیرند و یا این که آنها را بررسی نمیکنند. علاوه بر این نگرشها و عقاید خاصی در جامعهی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر میگردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر میرسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شدهاند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود میکنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط میکنند.
ج - از بررسی اندیشمندانهی تواناییها و ضعفهای بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری میکنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم میبخشند و گزینههای بعدی برای حل مشکلات را به حداقل میرسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده میتواند اینگونه باشد که زوجها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرشها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی است که میتواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد دربارهی نگرشها و طرز تفکر و عقیدهی خودشان دربارهی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقعبینانه میتواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناختها ، باورها، عقاید و واقعیتها (دانستهها) است که حاوی ارزشیابیهای مثبت و منفی (احساسات) باشد.
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینهی تجربی که در زمینهی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر میباشد. از بررسی سوابق موجود در زمینهی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
1 - اعتقاد به اینکه من فقط میتوانم عاشق یک نفر باشم.
شخصی که دارای این عقیده است گمان میکند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمهی دومی داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل میرسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام میرسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشمانداز یک ازدواج خوب را نوید میدهد.
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر میکند و میگوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
4 - ارتباط کامل
صاحب این عقیده این چنین میاندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کنندهی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارتهای حل مشکل و تشابه و همانندی ارزشها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارتها و قابلیتها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمیتوان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر میتوان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمیباشد.
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل میگیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید میکند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را میطلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمیدقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر میرسد.
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعهی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند میشمارد.
در واقع، اشخاص کمیهستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر تواناییهای اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیتهای بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا میباشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی میکنند به نسبت کسانی که همزیستی نمیکنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه میاندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت میتوانند کامل کنندهی ضعفها و قوتهای یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیشبینی کنندهی موفقیت در ازدواج نشان میدهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزشها، نگرشها و خصوصیات شخصی است.
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرشها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر میباشند.
نحوهی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرشها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواجهای مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرشهای نادرست، میتوان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
منبع: دکتر اسماعیل اسد پور - مشاوره خانواده
چه نکاتی را برای شروع برقراری رابطه جنسی باید رعایت کرد؟
منبع : پایگاه آموزش مسایل جنسی
رعایت نکات زیر کمک زیادی به زوجین برای شروع و برقراری رابطه جنسی می دهد:
1- زمان هم اغوشی
بهترین موقع، ساعت های آخر شب است. زیرا در این ساعات، دیگر تلفنی زنگ نخواهند زد، اگر بچه داشته باشید حتما خوابیده است و سایر شرایط نیز معمولا فراهم است.
در موارد استثنایی، مخصوصا برای همسران جوان که اشتهای زیادتری دارند، در ساعات دیگری هم می تواند به عمل آید.
2- مکان هم آغوشی
در اتاق در بسته یا محیطی که مطمئن هستید به بیرون اشراف ندارد و از دیدها محفوظ است.
3- شرایط جسمانی طرفین
الف- دو تا سه ساعت پس از صرف غذا مخصوصا مردها نباید با معده پر، هماغوشی کنند که به جسم خود صدمه زیادی وارد می سازند. زیرا بعد از غذا بیشترین انرژی و گردش خون انسان به طرف معده سرازیر می شود.
ب- زن باید در شرایط جسمانی کاملا مطلوبی باشد و از هیچ ناحیه ای در بدنش احساس ناراحتی نکند.
4- شرایط روحی طرفین
الف- مرد از مساله ای رنج نبرد، نگرانی بزرگی نداشته باشد، منتظر خبر ناگواری نباشد، بیش از حد خسته و کوفته نباشد، دچار اضطراب نباشد، خلاصه چون در هر صورت اکثرا مردان پیش قدم در امور جنسی هستند، قطعا هنگامی اقدام به هماغوشی می کنند که از نظر روحی، آمادگی دارند. ولی مسلما باید این را هم بدانند که آیا زن نیز چنین آمادگی را دارد یا خیر؟
ب- زنی که نگران باردار شدن است، زنی که عمیقا از شوهرش رنجیده،زنی که از مشکل یا نگرانی مهمی رنج می برد، معمولا قادر نیست که یک رابطه جنسی خوب را داشته باشد.
اکثر مردان فکر می کنند که یک هماغوشی گرم قادر است همه رنجش های یک زن را رفع کند در حالی که چه بسا وضع را از آنچه که هست بدتر کند. زیرا زن این گونه فکر می کند که مردش وقتی نیاز جنسی دارد به سراغش می آید و اگر این موضوع حقیقت داشته باشد او حق دارد که آن را توهین به خود تلقی کند و از مردش بیشتر برنجد. بنابراین وظیفه مرد این است که ابتدا با او آشتی کند و دلخوری هایش را رفع نموده و او را شاداب و خوشحال سازد تا زن آمادگی لازم را پیدا کند.
5- آماده سازی زنالف- چون مرد شروع کننده است، بنابراین حتما در خودش آمادگی لازم را دیده است. اصولا مرد حتی با دیدن محرک های ظاهری و مخصوصا روحی و روانی تحریک می شود و نیازی نیست که زن او را آماده کند، مگر مردانی که دچار ناتوانی جنسی هستند و نیاز به کمک دارند.
ب- زنان مثل مردان به راحتی و سادگی آماده برای امور جنسی نمی شوند بنابراین به دو طریق می توان آنان را آماده کرد:
روش اول- آماده ساختن زن از نظر جسمانی
زنان بدون ملامسه، نوازش، در آغوش گرفتن، بوسیدن و مخصوصا دست کشیدن به نقاط حساس بدنشان آمادگی جسمانی برای هماغوشی را پیدا نمی کنند. بنابراین وظیفه مرد است که با صبوری و بکارگیری تکنیک هایی که خود می داند، زن را برای یک کامجویی طبیعی آماده نماید.
باید انگیزه تماس جنسی و تمایل زن بیدار و سپس فراهم شود بطوری که بر سر شوق آمده و صورتش برافروخته شود حرارت و صدای نفس او به گوش رسیده و ضربان قلبش تندتر شود.
روش دوم- آمادگی زن از نظر روحی
یک مرد آگاه به امور جنسی که همه لطایف و ظرایف همسری را می داند، ضمن آماده سازی جسمانی زن، او را به آمادگی روحی و عاطفی هم می رساند. مرد می تواند با بیان جملات جذابی که به زمزمه عاشقانه مشهور است، یا با گفتن حرفهای محبت آمیز و مهربرانگیز، مخصوصا با تکرار جمله «دوستت دارم» و ابراز صمیمیت قلبی، همسر خود را به یک آمادگی آرمانی برساند.
عشق بازی، «جسم» یک زن را آماده امور جنسی می کند و عشق ورزی «روح» او را آماده می سازد. مردانی که از فنون این دو مقوله اطلاع کافی دارند، مردان سرفرازی هستند که از بستر عشق سر بلند بیرون می آیند.
بیشتر زنان تصور می کنند که مردان فقط آنها را برای کامجویی و کسب لذت می خواهند. از نظر آنان مردها قبل از هماغوشی خوش زبان و مهربان می شوند و خوب می دانند که چگونه زمزمه های عاشقانه سر دهند. اما پس از کامیابی، دچار نوعی رخوت، سستی و کم حرفی گردیده و گاهی سکوت را بر می گزینند یا می خوابند! در حالی که زنان انتظار دارند که مردان، پس از هماغوشی، همچنان به آنها عشق بورزند و حرف های عاشقانه بزنند و از آنها تشکر کنند که جسم خود را در اختیارشان قرار داده اند مرد خوب همواره فرصت چنین همدلی را برای همسرش فراهم می سازد. در این صورت است که زن با خاطره خوبی که در ذهنش ثبت می شود، پیوسته از هماغوشی استقبال می کند.