عوارض پورنوگرافی( اعتیاد به دیدن فیلمها و تصاویر غیر اخلاقی ) پس از ازدواج
بر خلاف باور رایج افرادی که به پورنوگرافی و دیدن فیلم های محرک جنسی و
خواندن داستان های مستهجن خصوصا روابط غیر متعارف عادت و اعتیاد دارند با
ازدواج یا فراهم کردن شریک جنسی این اعتیاد و این رفتار را ترک نخواهند
کرد.
اعتیاد به پرونوگرافی و دیدن فیلم ها و داستان های سکسی را برخی محققان در
ردیف اعتیاد به کوکائین قرار داده اند و همین موضوع موجب بازگشت فرد( عموما
مردها ) به مشاهده و خواندن این مطالب خواهد شد که آسیب های آن پس ازازدواج
به مزاتب فاجعه بار تر از پیش از آن است .
به نظر میرسد که این مطالب،یک محرک قدرتمند جنسی را برمیانگیزد که به
دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت میگیرد. هرزهنگاری،
تصویر بسیار قدرتمند و هیجانآلودی ایجاد میکند که دائماً به ذهن فرد خطور
میکند و او آنها را در مخیله خود تفصیل میدهد.افراد به هنگام اعتیاد به
هرزهنگاری، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار
بگذارند. علیرغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق، از دست دادن
خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از
همکاران) را به دنبال دارد.
افراد با ضریب هوشی بالاتر بر خلاف انتظارها بیش از دیگران در معرض خطر
قرار دارند چون قدرت خیال پردازی و تصویر سازی این افراد خصوصا در خواندن
داستان های سکسی بالاتر از دیگران است و طبیعتا اعتیادشان به این مطالب قوی
تر است .
این افراد پله پله به سمتی حرکت می کنند که هر چه پیشتر می روند به دنبال
مطالب وقیحانه تری می گردند و در مرحله بعد زمان خودارضایی را افزایش داده
و به سمتی می روند که زمان بسیار زیادی طول می کشد تا فرد به مرحله آخر
برسد .
از دید روان شناسان فهم و درک درجه اعتیاد و قدرت آن در معتادان برای غیر
معتادان دشوار است. زمانی که تحت فشار آن بحران قرار می گیرند هیچ چیز نمی
تواند جلوی آنها را بگیرد . و اعتیاد بر زندگی آنها حکمرانی می کند .
جدایی و طلاق در این زمینه بسیار رواج دارد و البته کمتر رسانه ای می شود
فرد معتاد به سمتی حرکت می کند که همسر مجبور است او را همراهی کند و او
خواستار رفتارهای عجیب و متنوع جنسی خواهد شد و این موضوع تا جایی پیش می
رود که همسر که درجه اعتیاد را درک نمی کند و از این رفتارها هیچ لذتی نمی
برد نمی تواند موضوع را تحمل کند و نتیجه دعوا و جدایی و طلاق ...
فرد معتاد اغلب خودارضایی را به ارتباط سالم جنسی ترجیح می دهد. و این امر
تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی
آنها را کاهش میدهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر
همسران آنها میشود.مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلمهای
مستهجن، از زنان خود ارضا نمیشوند و آنها را ناکافی میدانند
محرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرشان است و همسر آنها به سادگی میتواند
این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن میکند.
هر فردی که مرتباً با دیدن هرزهنگاریها خودارضایی میکند، در خطر تبدیل
شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال
ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد.یک اثر جنبی همیشگی،
کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزهنگاری منجر به گسست
آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و
ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک میکنند، میشود. جنبه جنسی این افراد،
عاری از ویژگیهای انسانی میشود.
یک تصور غلط:عموماً این گونه فکر میکنند که خودارضایی عواقب کم اهمیتی
دارد و فقط تنش جنسی را کاهش میدهد.جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید
صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که خودارضایی مداوم با
تصویرپردازی هرزهنگاریها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک
آشکار هرزهنگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای
جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر میشود.
در این مورد، هیچ فرقی نمیکند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک قهرمان،
مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه
آنها میتوانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند.
روند شرطی سازی خودارضایی غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین
نمیرود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان
بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به
رشد و گسترش خود ادامه میدهد.
این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف میشود و درمان آن دشوار است. تکذیب
این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و
قابل پیش بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و
گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری میانجامد.
یافتههای دکتر روان شناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهند
که خاطرات تجربههایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ
میدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مینشینند و پاک کردن آنها دشوار
است. این فرض میتواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزهنگاری را توصیف کند.
خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربههای گذشته، خودشان را در صحنه مغز
حفظ میکنند و مرتباً به ذهن خطور میکنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک
میکنند. اگر او به هنگام این تخیلات، خودارضایی کند، باعث تقویت پیوند بین
تحریک جنسی و اوج لذت جنسی میشود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در
پی آن صحنه در ذهن خواهد بود.
منبع : سایت الف
بازنشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟
یکی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این
است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا
اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با
نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سرکوب وی توسط
همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟
اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری،
سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه
بندی داشته باشید.
1 - در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و
آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می
دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از
قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش
تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.
2 - گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در
شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل
از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح
کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در
جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد
مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.
3 - هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و
کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم
همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما
بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد.
علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید که به اینگونه مسائل اشاره کند.
ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده
اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را
برای فرد مقابل بیان کنید.
4 - گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای
زندگی و... ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و
زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت
کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب
گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از
آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شدهای؟، آیا
دوست پسر یا دختر داشتهای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری
چند نفر رفتهاید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بیحرمتی به شمار می رود و
پیامدهای منفی بسیاری دارد.
5 - از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می زند، ابا نداشته باشید، چون در
غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کردهاید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک
خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .
6 - اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام
در مورد شناخت نقص، ناتوانایی های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در
این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی
مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید
هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.
7 - اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه
تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور
از هرگونه ترحمی تصمیم گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.
منبع :سایت magazin
باز نشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده