علتهای رایج جدایی در سال های آغازین زندگی
سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸ سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است، هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰ سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.
سال های پرتنش
از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲ نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.
برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.
بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.
اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.
نقش خانواده ها
ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.
برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.
برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.
چه باید کرد؟
اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:
با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.
گفت وگو کنید
گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.
تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.
با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.
درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.
فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.
منبع:خراسان
بازنشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
دلیل ارتباط زنان متاهل با پسران مجرد
متاسفانه امروزه به دلایل
مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده میشود که در مواردی شاهد روابط بین
زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم.
۱- عدم یک رابطه
گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل
اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی
خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند.
اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات
شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت،
عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود.
زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی
خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.
۲- گذشته
بیبندوبار زن
یکی دیگر از
عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش
یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از
ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشتهاند،
به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند
به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل
کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
۳- احساس تنهایی
کردن
مسایل شخصیتی
وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی
میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه
میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری
نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با
دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
۴- عوامل فردی و
اختلالات شخصیتی زنان
عوامل فردی و
اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی
در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد
شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی،
الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در
خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود
و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
۵- دوران مجردی
محدود
برخی از زنان به
دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی
شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این
افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو میاورند. شرکت
درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را
زیاد کند.
۶- مشکلات اقتصادی
مسئله دیگر
مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت
زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی
اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی
کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار
میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید
کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو میآورد تا مورد حمایت او
قرار گیرد.
در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو
میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا
بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی
میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.
۷- تنوع طلبی
علت دیگر خیانت
زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با
همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و
باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی
داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد،
برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید
مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر
خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی،
تلویزیون، رادیو و… باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین
مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد
کند.
منبع : برنا بازنشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده