ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

چرا خانم ها ارتباط جنسی را متوقف می سازند

چرا خانم ها ارتباط جنسی را متوقف می سازند

تصورات کلیشه ای متعددی وجود دارد و حاکی از این مطلب است که وقتی دو نفر در یک رابطه دو جانبه ی تعهد آور قرار دارند و پس از گذشت مدت زمانی دیگر با هم ارتباط جنسی برقرار نمی کنند، تنها کسی که پایان این رابطه را طلب می کند بدون شک خانم است. در یک چنین حالتی خانم ترجیح می دهد کتاب بخواند، به موهایش رسیدگی کند، لباس ها به خشکشویی ببرد و خلاصه هر کاری که ممکن است انجام دهد، فقط ارتباط صمیمانه فیزیکی با همسر مهربان و دوست داشتنی خود برقرار نکند. البته او همیشه اینگونه نبوده؛ به هر حال زمان هایی وجود داشته که ارتباط آنها پر شور و حرارات بوده و هر دو نفر برای هم از جذابیت بالایی برخوردار بوده اند؛ اما در حال حاضر باید با تاسف زیاد گفت که آن عشق و شور و حرارات اولیه از بین رفته و خبری از آن نیست.

روانپزشکان بر این باور هستند که از میان 20 میلیون زوجی که رابطه زناشویی خود را به تازگی آغاز کرده اند و کمتر از 10 مرتبه در سال با هم ارتباط جنسی برقرار می کنند تقریباً نیمی از آنها به دلیل تصمیم جنس مونث یک چنین رابطه ای را تجربه می کنند. البته اخیراً کتابی با عنوان “شوهرم دیگر رابطه جنسی نمی خواهد” (هنگامیکه آقایون از ادامه برقراری رابطه جنسی سرباز می زنند و اینکه خانم ها چه عکس العملی انجام می دهند) در حال چاپ و انتشار می باشد. این کتاب از طریق انتشارات هارپر ویلیامز و ویلیام مارو در ژانویه سال 2008 به نشر انبوه خواهد رسید. ما مطمئنیم که میلیون ها نفر به این کتاب علاقمند خواهند شد و همچنین این کتاب می تواند کمک بزرگی به آنها باشد به ویژه زمانیکه جنس مذکر تصمیم به متوقف ساختن ارتباط جنسی میگیرد.

زمانی که ما مشغول تحقیق و بررسی پیرامون این کتاب بودیم با مردهای بسیار زیادی برخورد می کردیم که در زندگی های مشترکی قرار داشتند که هیچ گونه ارتباط جنسی با همسران خود برقرار نمی کردند، اما درصد بسیار زیادی از این افراد اظهار می داشتند که این همسرانشان هستند که از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند نه خود آنها. این مردها گیج می شدند، از نظر عاطفی و روحی آسیب می دیدند و از اینکه شریک زندگیشان تمایلی به آنها ندارد، احساس ناخوشایندی پیدا می کردند. برخی از آنها حتی دلیل یک چنین مسئله ای را نیز نمی دانستند و از ما سوال می کردند که چرا یک چنین اتفاقی در زندگی شان روی داده و برای بازگرداندن شور و حرارات و عشق و علاقه اولیه به زندگی خود چه کاری می توانند انجام دهند. بسیاری از آقایون هم برای ما نامه نوشته و از ما درخواست می کردند که این قضیه را از نقطه نظر خانم ها بررسی کنیم. ما هم برآن شدیم تا تحقیقات جدید خود را در این مورد که چرا خانم ها ناگهان از ادامه برقراری رابطه جنسی صرفنظر می کنند، شروع کنیم.

در هر صورت باید توجه داشت که پاسخ به این پرسش امر ساده ای نیست. عدم تمایل به شریک زندگی معمولاً مقوله ای است که به دلیل مسائل مختلف ایجاد می شود و امروزه جزء یکی از حادترین مشکلات مربوط به روابط جنسی میان همسران قلمداد میشود. از نظر پزشکی به این بیماری “اختلال عدم تمایل جنسی” (HSDD) اطلاق میشود. انجمن روانشناسی امریکا آن را به عنوان ” غیاب یا کمبود تمایلات و افکار جنسی کافی برای برقراری یک رابطه جنسی می داند که منجر به ایجاد استرس ها و اضطراب های درونی و بیرونی در فرد شده و دلیل آن هم به خاطر مصرف الکل یا دارو و یا مواد مخدر نیست.”

البته باید توجه داشت که اگر فردی در یک رابطه طولانی مدت شهوت بالایی از خود نشان نمی دهد و این امر هیچ گونه ناخوشی را برای هیچ یک از آنها ایجاد نکند، نمیتوان نام بیمار بر او گذاشت و او را دچار اختلال HSDD دانست. در این قسمت نکته ای کاملاً بدیهی اما در عین حال مهم وجود دارد. اگر دو نفر با علاقه ی زیاد با هم ازدواج کنند، و پس از مدتی رابطه جنسی برای هر دوی آنها از اهمیت بالایی برخوردار نباشد (و اصلاً رابطه به دلیل یک چنین مسئله ای ایجاد نشده باشد) آنها در زندگی خود به مشکلی برخورد نخواهند کرد چرا که هیچ یک از این دو نفر هیچ گونه استرس بیرونی و یا درونی را متحمل نشده و بر شخص مقابل نیز متحمل نمی کنند.

اما متاسفانه همیشه اوضاع به همین آرامی و ملایمت پیش نمی رود. در بیشتر موارد یکی از طرفین تمایل شدیدی به برقراری این رابطه از خود نشان می دهد و طرف دیگر هیچ گونه میلی به انجام این کار ندارد. چرا؟ چه نوع اختلاف های جنسی ممکن است در یک چنین شرایطی وجود داشته باشد که یک نفر منزجر شده و دیگر تمایل پیدا میکند؟

در این قسمت قصد داریم تا مروری بر روی چند پاسخ ابتدایی که روانپزشکان در این مقوله مطرح کرده اند، داشته باشیم.

زمانی که با خانم ها صحبت می کنیم تعداد بسیار زیادی از آنها در پاسخ به پرسش ما می گویند که خودشان هم نمی دانند. آنها گیج می شوند و آرزو می کنند که ای کاش شهوت و حس علاقه ی خود را مجدداً باز یابند. برخی دیگر قدری ریزتر شده و مسائلی نظیر نزدیکی دردآور، عصبانیت و افسردگی را از جمله دلایل خود برای عدم علاقه به این ارتباط ذکر می کنند. برخی دیگر هم اظهار می دارند که می خواهند به طور قطع مطمئن باشند که باردار نمی شوند.

اجازه دهید با مثالی این مطلب را بهتر توجیه کنیم: احساس درد در حین برقراری رابطه جنسی برای یک خانم به بدی احساس عدم توانایی در نعوذ برای یک مرد می باشد. اکثر خانم ها خجالت می کشند که در این مورد با همسران خود صحبت کنند و در عوض ترجیح می دهند که در سکوت رنج کشیده و از برقرای رابطه جنسی امتناع ورزند. به هر حال اگر رابطه جنسی با درد شدید همراه باشد، آنوقت چه کسی دوست دارد یک چنین رابطه ی دردآوری را تجربه کند؟ همچنین این امر عواقب متعدد روانی و جسمانی را نیز با خود به همراه خواهد داشت. درمان برخی افراد بسیار ساده بوده و تنها با تجویز مصرف دز پایینی هورمون های مخصوص قابل درمان می باشد. درمان برخی دیگر قدری دشوار بوده اما هنوز هم می توان به بهبود آنها امیدوار بود.

افسردگی نیز یکی دیگر از دلایل عمده تحلیل شهوت جنسی در خانم ها به شمار میرود و باید اظهار داشت که بسیاری از قرص های ضد افسردگی نیز می توانند به عنوان دلیل کاهش میل جنسی در خانم ها به شمار روند. داروهایی که به نوعی بازدارنده جذب مجدد سروتین هستند، نه تنها تمایل جنسی را کاهش می دهند بلکه می توانند توانایی حس عشق ورزی و رابطه رمانتیک را نیز به طور موقتی از فرد بگیرند.

برخی خانم ها نیز به دلیل عصبانیت هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با همسران خود ندارند. آنها تصور می کنند که آقایون باید بیشتر در کارهای خانه به آنها کمک کنند و بیشتر با بچه ها باشند. گاهی اوقات هم مشکوک می شوند که شاید همسرشان معشوقه دارد و یا متوجه می شوند که چند سال قبل معشوقه داشته و این امر آنقدر برایشان گران تمام می شود که بیش از اندازه از نظر روحی آسیب میبینند و به هیچ وجه نمی توانند همسر خود را ببخشند. برخی از خانم ها هم میگویند که همسرشان اضافه وزن پیدا کرده و دیگر نمی تواند مانند گذشته آنها را تحریک کند. عده ی دیگری هم اظهار می دارند که تماشای تلویزیون یا بازی های ورزشی برای شوهرانشان از صحبت کردن با آنها مهم تر است و خانم هم دیگر نمیتواند یک چنین شرایطی را تحمل کند. همه این ناراحتی ها روی هم جمع شده و سبب میشود که احساس نزدیکی که خانم نسبت به همسر خود دارد از بین برود. بعد خانم به عنوان نوعی مجازات از برقراری رابطه جنسی خودداری می کند و به جای هر کار نادرستی که آقا انجام می دهد، خانم مجازات های جنسی را شدید تر می کند.

بعضی از خانم ها هم به طور کلی خسته می شوند، آنها فقط در صورتی می خواهند رابطه جنسی داشته باشند که این رابطه واقعاً ارزشش را داشته باشد در غیر اینصورت هیچ دلیلی برای برقراری چنین رابطه ای احساس نمی کنند.

ما در مورد این مطلب که چرا آقایون از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند به طور گسترده مطالعه و تحقیق انجام دادیم و در میان یافته های خود به دلایل بسیار عجیبی برخورد کردیم؛ اما اکنون که قصد داریم در مورد خانم ها نیز مطالعات خود را شروع کنیم، مطمئنیم که به موارد جالب تر و تعجب آورتر بیشتری برخورد خواهیم کرد. خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم نظرها و پیشنهادات شما را نیز در این رابطه بشنویم. اگر شما هم جزء افرادی هستید که در یک زندگی زناشویی بدون رابطه جنسی به سر می برید، و خانم کسی است که از برقراری این رابطه امتناع می ورزد، ما را هم در جریان بگذارید.

پسرها بیشترند یا دخترها

آنچه در زیر می خوانید خلاصه ایست از نتایج تحقیقات گروهی از اساتید و دانشجویان در گرایش های مختلف لف لف و با هدف اطلاع رسانی عمومی و مبتنی بر شواهد و مدارک علمی.

حق یارتان  

به راستی علت افزایش شدید و بی سابقه نرخ تولد نوزاد پسر در 30 ساله اخیر در جهان چه بوده است؟

جمعی از اساتید و دانشجویان گرایشهای آمار زیستی، جامعه شناسی و علوم طبیعی گرد هم آمده تا به بررسی برخی از این دلایل بپردازند. افزایش نرخ تولد نوزاد پسر موجب پدید آمدن بسیاری از مشکلات در جوامع کنونی گشته است. هم اکنون با وجود 8 سال جنگ تحمیلی جامعه ایران با مشکل بیش از 1 میلیون پسر بیشتر نسبت به تعداد دختران آن هم تنها بین سنین 20 تا 30 سال مواجه بوده که این رقم بسیار قابل توجه می باشد. در صورت ادامه روند پسر زایی جامعه با مشکلاتی بسیار زیاد رو به رو خواهد گشت و بسیار شایسته می باشد که این مشکل هم اکنون و به نحوی جامع مورد بررسی قرار گیرد.

 در ابتدا به ذکر علل ژنتیکی افزایش شدید پسر زایی در 30 ساله اخیر اشاره خواهیم نمود.

 احتمال تشکیل جنین مذکر به مراتب بیش از احتمال تشکیل جنین مؤنث می باشد. بر آورد محققان 120 جنین پسر در ازای 100 جنین دختر می باشد.

پرسش اینست که آیا تمامی جنین های تشکیل یافته به راستی تبدیل به نوزاد کامل شده و متولد خواهند شد؟ خیر، در هیچ کجای جهان به طور طبیعی نرخ تولد 120 پسر در ازای 100 دختر نمی باشد. از نظر محتوای ژنتیکی یک جنین مذکر بسیار ضعیف تر از یک جنین مؤنث می باشد، و آن بدلیل دارا بودن یک مجموعه کروموزومی فعال می باشد. حال آنکه هر جنین مؤنث دارای دو مجموعه فعال کروموزومی بوده و مقاومت آن نسبت به عواملی که جنین را در بدو تشکیل تهدید می نمایند به مراتب بیشتر از مقاومت جنین مذکر می باشد. به دلایل ذکر شده درصد بسیاری از جنین های مذکر در همان ابتدا از میان رفته در زمان تولد نسبت پسر به دختر رقمی است برابر با 104-107 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر.

 در اینجا به نکاتی شایان توجه در این خصوص اشاره خاهیم نمود:

تفاوت مادران جوان و مادران مسن در پسر دار و یا دختر دار شدن:

تحقیقات نشان داده اند که احتمال تولد فرزند پسر از مادران جوان تر به مراتب بیشتر از احتمال تولد نوزاد پسر از مادران مسن تر می باشد. این بدین معناست که در کشور هایی که سن زن در هنگام ازدواج و بارداری پایین تر است نرخ تولد نوزاد پسر نسبت به دختر بیشتر خواهد بود.

 نقش ملیت در پسر دار یا دختر دار شدن:

آمار ها نشان داده اند که مادران چینی دارای بیشترین تعداد پسر می باشند و مادران فیلیپینی پس از آنها از لحاظ تعداد فرزند پسر در مقام دوم قرار دارند، در حالی که مادران سرخپوست دارای کمترین تعداد فرزند پسر می باشند.

 نقش بیماری ها در تایین جنسیت جنین:

تحقیقات نشان داده اند که ابتلای زنان به برخی از بیماری ها می تواند در تایین جنسیت جنین تأثیر گزار باشد. به گفته محققین احتمال تولد نوزاد پسر از زنان مبتلا به بیماری هپاتیت نوع ب، 1،5  برابر بیش از زنانی است که حامل این ویروس نمی باشند. پروفسور امیلی اویستر، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد پایان نامه دوره دکترای خود را بر روی ارتباط بیماری هپاتیت ب و نرخ تولد نوزادان به انجام رسانید.

تیتر پایان نامه پروفسور اویستر: هپاتیت ب و زنان ناپدید شده" بود. وی اظهار داشت که می توان از علم بیولوژی برای پاسخگویی به این معما که چرا تعداد دختران متولد شده تا این حد کم شده است استفاده نمود.

وی همچنین به مقاله آمارتیا سن Amartya Sen با عنوان: فقدان بیش از 100 میلیون زن      More than 100 million Women are Missing  اشاره داشت. آمارتیا سن در مقاله خود علل کمتر بودن تعداد زنان را دلایل اجتماعی ضد زنان بیان نموده بود، ولیکن پروفسور اویستر به جنبه های بیولوژیکی این پدیده به زیبایی اشاره نمود.

به گفته مجله معتبر ساینس دیلی: هپاتیت ب به تنهایی علت فقدان 40 درصدی زنان در آسیا می باشد.
نسبت طبیعی
و متداول پسر به دختر در بدو تولد چگونه است؟

به طور طبیعی و در تمام جهان نرخ تولد 104-107 پسر در ازای هر 100 دختر می باشد. استثناهایی نیزدر این میان به چشم می خورند، از جمله سال 1946 میلادی در آمریکا سالی بود که بیشترین تعداد تولد پسر را به خود دید، در آن سال 105.9 پسر در ازای هر 100 دختر متولد شدند. و سال 2000 سالی بود که کمترین نرخ تولد پسر ها را داشت. در آن سال 104.8 پسر در ازای هر 100 دختر متولد شدند.

 نکاتی جالب در خصوص نسبت مرد به زن در رده های مختلف سنی:

 در بدو تولد همانگونه که قبلا نیز ذکر شد تعداد پسران بین 104 تا 107 در ازای هر 100 دختر می باشد. در سنین زیر 15 سال نیز نسبت پسر به دختر مشابه است با نسبت آنها در بدو تولد. پس از آن تا سن 35 سالگی همچنین تعداد پسرها بیشتر از تعداد دخترها می باشد. اما نسبت 104-107 کمی کاهش می یابد و این بدان دلیل است که مردان در این سن احتمال فوتشان بر اثر حوادث کمی بیشتر از احتمال فوت زنان می باشد که این نسبت را به 103-105 در ازای هر 100 دختر می رساند. **

** توجه داشته باشید که در اینجا منظور از 100 دختر، 100 دختر "زنده" و نه ضررورتا 100 دختر "سالم" می باشد. بدان دلیل که نرخ ابتلای دختران به برخی بیماری ها در سنین جوانی و بین 15-35 سال به مراتب بیشتر از نرخ ابتلای مردان به همان بیماری ها می باشد. و اگر می خواستیم تعداد دختران سالم را در این معادله جای دهیم تعداد به مراتب کمتر می بود. مردان بیشتر مستعد بیماری های قلبی عروقی و برخی از انواع سرطان ها می باشند و بدین ترتیب عمر متوسط مردان کوتاه تر از عمر متوسط زنان می باشد. بدین ترتیب در سنین کهنسالی تعداد زنان (مسن) به مراتب بیش از تعداد مردان (مسن) خواهد بود. آمار ذکر شده در فوق برای تمام  کشور ها صادق است جز کشور افغانستان که در این کشور بر طبق آمار عمر متوسط زنان کمتر از عمر متوسط مردان می باشد.

در اینجا به آمار کشورمان نظر می اندازیم:

 آمارهای کشور ایران نشان می دهند که نرخ تولد در کشور ما برابر است با 105 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر، که این میزان تا گروه سنی 35 سال کمابیش به همین صورت می باشد. در ایران هم اکنون (بر طبق آخرین آمار سال 2007) جمعیت مردان تا رده سنی 65 سال بیش از جمعیت زنان می باشد، و در رده سنی 65 سال به بالا جمعیت زنان بیشتر از جمعیت مردان می باشد. همچنین در کشور ما بر طبق آمار ها، طول عمر متوسط زنان 72 سال و طول عمر متوسط مردان 69 سال می باشد. هم اکنون جمعیت مردان در ایران در حدود 1،600،000 (یک میلیون و ششصد هزار نفر) بیشتر از جمعیت زنان در ایران می باشد. بدیهی است که جمعیت دختران جوان کشورمان نسبت به پسران جوان به مراتب کمتر می باشد به این دلیل که در سنین بالای 65 سال قسمت عظیمی از جمعیت را زنان به خود اختصاص داده اند.

آمار دیگر نقاط جهان:

نرخ تولد به طور طبیعی بین 105 تا 107پسر در ازا هر 100 دختر می باشد. حال آنکه در برخی از کشور های جهان نرخ تولد نوزاد پسر به مراتب بیشتر از نرخ تولد نوزاد دختر می باشد. هم اکنون آمار تولد 113 پسر به 100 دختر در دو کشور چین و کره جنوبی، 110 پسر به 100 دختر در کشور تایوان، و 107 پسر به 100 دختر در میان چینی های ساکن سنگاپور و مردم مالزی می باشد.

شایان ذکر است که بر اساس گزارشات منتشره توسط China Population Publishing House  نرخ تولد در سال 2001 در کشور چین برابر بوده است با 117 پسر در ازای هر 100 دختر.  همچنین در سالهای 1993 و 1994 ;121 پسر به ازای هر 100 دختر در کشور چین به دنیا آمدند.

بر طبق آمار ها تخمین زده میشود که تا سال 2020 تعداد پسران جوان در کشور چین بیش از 35،000،000 (35 میلیون) و در کشور هند بیش از 25،000،000 (25 میلیون) بیش از تعداد دختران جوان در آن دو کشور باشد. که این آمار ها مقامات چینی و هندی را به شدت نگران کرده است. همچنین در سال 2000 میلادی سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام داشت که تعداد زنان در جنوب قاره آسیا در حدود 79 میلیون (79،000،000) کمتر از جمعیت مردان در این منطقه می باشد. 

 اخیرا در مقاله ای تحت عنوان "افزایش وحشتناک پسرها" ، دانشمندان هشدار داده اند که افزایش بیش از اندازه و شدید تعداد پسر ها در کشورهای آسیایی می تواند صلح جهانی را تهدید نماید. در این مقاله آمده است که هم اکنون جمعیت زنان در دو کشور چین و هند بیش از 100 میلیون کمتر از جمعیت مردان در این دو کشور می باشد. این رقم که به "پدیده فقدان زن" شهرت یافته است The phenomenon of missing women. برای اولین بار توسط آمارتیا سن مورد توجه قرار گرفت.