اشتباه دختران مجرد در انتخاب همسر،اشتباه دختران مجرد در ازدواج،واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و شما هم به همه آنها علاقهمند نیستید وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفتوآمد داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کردهاید. در حقیقت، آن هنگام است که شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به آشنایی با شما علاقه دارند.
چندی پیش، فیلمی تماشا کردم که در آن، خانمی مسئول کارهای حقوقی یک شرکت بود. این خانم، در آستانه چهل سالگی، وقتی پروندههای شرکت را بازبینی میکرد، به فکر بازبینی زندگی شخصی خودش افتاد و با این تصور که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد به این نتیجه رسید که هیچ راهی برای تشکیل خانه برایش وجود ندارد. او این موضوع را بارها و بارها برای خودش تکرار کرد، تا اینکه یک روز مرد مناسب خود را ملاقات کرد. حالا خودتان نتیجه را پیش بینی کنید. کاری از دست من برای این خانم بر نمیآمد، اما متوجه شدم اشتباهی را که دختران مجرد زیادی مرتکب میشوند کرده است. در واقع، او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث میشود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.
1- آنها اجازه میدهند که کار حسابی مشغولشان کند
خانمی که وضعیتش در بالا اشاره شد از کار قبلیاش استعفا داد تا کسب و کاری
برای خودش راه بیندازد و همین باعث شد که به شدت در کارش غرق شود. با وجود
زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته
بود، چرا که تمام زندگیاش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب و
خوشپوش را میدید، نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او میکرد، مشکلی که
خیلی از دختران مجرد دچارش هستند. بعضی دختران فکر میکنند اگر مردی به آنها
علاقهمند شده است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افکار باعث میشود که
مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یکبار به آنها فرصت
داده باشند. بعد، دوباره خود را در کار غرق میکنند و بهشدت سخت و خشک
میشوند.
2- آنها باور کردهاند که زمان مناسب برای آنها تمام شده
در فیلم، خانم موردنظر باور کرده بود که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچهدار شدن
از او گذشته است. این دقیقا همان جایی است که اشتباه میکند و البته، همان جایی
که دختران مجرد زیادی دچار اشتباه میشوند. درست است که زمان ازدواج و بچهدار
شدن، پیشبینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی
است، که البته این نکته مثبتی است. دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج
خود را به تاخیر میاندازند، اما واقعیت این است که ما هیچوقت اسیر اعداد و
ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است
که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند، اما اگر شما واقعاً میخواهید صاحب
خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمیدهد که بچههای خودتان را
داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآوردهشدنی نیست. میتوانید
با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده دهید.
3- آنها مردان مناسب را نادیده میگیرند
من این موضوع را بارها و بارها دیدهام که وقتی یک دختر مجرد باور میکند که
هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه
میگذارد. من به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج کردهاند
پیشنهاد میکنم که این احساس را که دوست دارند تصدیق شوند کنار بگذارند و به
جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. واقعیت این است که مردان خوب و
مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و
شما هم به همه آنها علاقهمند نیستید. اما به هر حال، آشنایی با یک مرد خوب
میتواند یک فرصت باشد. وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفتوآمد
داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه
خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کردهاید. در حقیقت، آن هنگام است که
شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به آشنایی با شما علاقه
دارند.
4- آنها پا به فرار میگذارند
بارها و بارها مشاهده کردهام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد.
اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور
میشوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام رابطههایی که
داشته شکست خورده باشد و دچار ناامیدی، افسردگی و بیتوجهی عاطفی شده باشد، این
عکسالعملی است که نشان خواهد داد. اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجهای از
روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد. هنگامی که شما با مردی
مناسب آشنا میشوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار
باشد، چرا که قبل از این تجربهاش را نداشتهاید. اما حالا زمان آن رسیده است
که این دشواری را تحمل کنید. به خودتان اجازه بدهید رابطه جدیدی تجربه کنید.
این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی
کنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقهمند است و
دوست دارد شما را آنگونه که هستید بشناسد، لذت ببرید.
منبع : مجله سپیده دانایی
موارد مهم در انتخاب همسر،موارد مهم در ازدواج،هنگام انتخاب همسر، اگر فهرست ویژگی های طرف مقابل را جلویتان گذاشته اید و به هر کدام نمره خوبی داده اید، باز این دلیل نمی شود که او همسر ایده آل شما باشد. چیزی که ازدواج را از یک رابطه ریاضی یا همزیستی اجتماعی به یک رابطه انسانی تبدیل می کند، کشش و تمایل است. تمایلی که می تواند شما دو نفر را مثل قطعه های پازل با هم چفت کند و عاطفه میان تان را قوی تر سازد.
اگر درباره همسر آینده تان مردد هستید یا حس خنثایی به گزینه ازدواج تان دارید، یا حتی اگر خیلی داغید و فکر می کنید همسرتان را یافته اید و با وجود همه مشکلات، عاشقش هستید، این سوال ها را از خود بپرسید و به آنها جواب دهید. جواب شما به این سوال ها نشان می دهد که عاطفه تان کجای این قصه است.
به این که پدر/ مادر فرزندتان باشد افتخار می کنید؟
فکر کنید اگر قرار باشد مادر یا پدر بچه ای باشید، دوست دارید فرزندتان خصوصیات همسرتان را داشته باشد؟ چهره اش شبیه او باشد و مثل او رفتار کند؟ دوست دارید انسانی را به این دنیا بیاورید که با او مشترکا در به دنیا آمدنش سهیم هستید؟ بخشی از وجود ما با تولد فرزندمان تکثیر می شود. اگر دوست ندارید فرزندتان، این میراث به جا مانده از شما شبیه به همسرتان باشد شک نکنید که ازدواج موفقی نخواهید داشت. حتی اگر تصمیم داشته باشید هیچ وقت بچه دار نشوید، باز باید این سوال ها را از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید. اینجا بچه موضوعیت ندارد، بلکه مهم این است که شما چقدر عمیقا به رفتار و ظاهر همسرتان احترام می گذارید و آن را می پسندید.
اگر فکر می کنید شان و شخصیت شما به گونه ای است که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده تان احساس بدی پیدا می کنند، قدری تامل کنید
با ازدواج، شما عضو یک خانواده جدید می شوید و حکم دختر یا پسر آنها را پیدا می کنید. آیا ورود به این خانواده جدید برای شما خوشایند است یا نسبت به آن احساس بدی دارید؟ اگر فکر می کنید شان و شخصیت شما به گونه ای است که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده تان احساس بدی پیدا می کنند، قدری تامل کنید. فکر نکنید حساب همسرتان از خانواده اش جدا است و اگر خانواده اش مطلوبتان نیستند اهمیت ندارد. هر فرد نماینده خانواده خود است و حتی اگر توانسته باشد رفتار و ظاهر خود را از آنها متمایز کند، باز هم در ریشه، همان خواهد بود. از آن مهم تر، جدا کردن یک فرد از خانواده اش غیر ممکن است. سعی نکنید بعد از ازدواج همسرتان را از آن خود کنید و رابطه تان را با خانواده او از بین ببرید. ازدواج ها هر قدر هم خوب و موفق باشند، وقتی مخالفت یا اختلاف با خانواده ها در میان باشد خیلی زود سست شده و از هم می پاشند.
این سوال هم ظاهر همسر شما را شامل می شود و هم باطنش را. آیا از این که با او دیده شوید، او را به همکاران و دوستان و فامیل معرفی کنید یا با او قدم بزنید خوشحال می شوید یا خجالت می کشید؟ در اماکن عمومی رفتارش باعث مباهات شما است یا مایه سرافکندگی تان؟ اگر همین ابتدای کار احساس می کنید از بودن در کنار او خجالت می کشید یا با ظاهر و رفتارش راحت نیستید، قید این ازدواج را بزنید. معمولا چیزهایی که ما از آنها دلزده می شویم هیچ وقت برایمان خوشایند نخواهند شد. در واقع زیبایی ها شاید عادی شوند، اما زشتی ها هیچ وقت عادی نمی شوند.
ابتدای آشنایی خیلی ها فکر می کنند تحت هر شرایطی می توانند کنار هم دوام آورند. زیر سقف آسمان و روی فرش زمین، باز هم عاشقانه زندگی خواهند کرد. این رویاهای عاشقانه خیلی وقت ها غلط از آب در می آید. اگر می خواهید بدانید همسر مناسبتان را یافته اید یا نه، تصور کنید در یک جزیره خالی از سکنه با او حبس شده اید. فکر می کنید زندگی ماجراجویانه و جالبی خواهید داشت یا پر از کسالت و سکوت و تلخی؟ حاضرید همه عمر در یک جزیره با او باشید؟ به اندازه کافی حرف برای زدن دارید؟ می توانید با هم از پس زندگی برآیید؟ اگر جوابتان به این سوال ها مثبت است (و البته تحت تاثیر تب عاشقی قرار ندارید و می توانید منطقی فکر کنید) می توانید از این مرحله هم به سلامتی عبور کنید.
منبع : تبیان