ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

اگر میخواهید شوهرتان به حرفتان گوش کند

با مردان اینگونه صحبت کنید تا به حرفتان گوش کنند

چکار کنم شوهرم به حرفم گوش بده

چکار کنم شوهرم به حرفم گوش بده،نحوه صحبت با مردان،اثر گذاری روی مردان، شوهر حرف شنو،چطوری با شوهرم صحبت کنم تا به حرفم گوش بده

زنان در مقایسه با مردان از بحث بیشتر دوری می‌کنند و مودبانه‌تر از مردان حرف می‌زنند. همه از این تفاوت میان مردان و زنان آگاهی دارند. حتی اگر شما اینگونه نباشید، ممکن است طرف مقابل‌تان در مذاکرات متعدد، مردان و زنانی آنگونه باشند. بخش‌ بعدی شامل چهار استراتژی است که زنان می‌توانند با به کار بردن آنها کاری کنند تا مردان به آنها گوش بدهند. اگر هر کدام از این استراتژی‌ها را در طول یک هفته تمرین کنید، متوجه تفاوت‌هایی می‌شوید که هرگز قبلا با آنها برخورد نداشتید. پیش‌نیاز تمامی این چهار راهکار، گوش دادن به خودتان است. آگاهی اولین گام در تغییر هر رفتاری است. بپذیرید و رشد کنید یا در دنیای پرمشکل مذاکرات باقی بمانید یا با به‌کار بردن این راهکارها کاری می‌کنید که در دنیای امروز صدایتان به خوبی و روشنی شنیده شود.


گام اول برای صحبت با مردان  دوری از عذرخواهی


زنان بیشتر از مردان میل به عذرخواهی دارند. حتی زنانی که اعتماد به نفس دارند، گاهی در حرف‌هایشان ناآگاهانه از چنین ابزارهایی استفاده می‌کنند. اگر چیزی برای گفتن دارید به خاطر به زبان آوردنش عذرخواهی نکنید. گاهی در زیر پرچم عذرخواهی ممکن است قصدهای پنهان زیر وجود داشته باشند:


شروع و دنبال کردن صحبت‌ها


معمولا پیش از شروع حرف زدن و در پایان حرف زدن ممکن است ابزار عذرخواهی به کار برده شود.
شروع کردن: به این شکل عباراتی که پس از عذرخواهی به زبان می‌آورید ارزش و اثرگذاری زیادی نخواهد داشت. برای مثال درباره‌ این مسئله اطمینان ندارم، اما...»دنبال کردن: اضافه کردن عبارتی اصلاحی در پایان جمله‌‌ای که به زبان می‌آورید: برای مثال: «باید کاری بکنیم، این طور نیست» و عباراتی مثل: «آیا شما این طور فکر نمی‌کنید؟» یا «آیا درست نمی‌گویم؟» می‌توانند جملاتی باشند که صحبت‌هایمان را با آنها تمام می‌کنیم و اثرگذاری آنچه گفته‌ایم را کاهش می‌دهند.


لحن سوالی


لحن سوالی هم از آن مواردی است که اثرگذاری آنچه به زبان آورده‌ایم را کاهش می‌دهد. به این شکل به شنونده اعلام می‌کنیم که درباره‌ آنچه گفته‌ایم اعتماد و اطمینان کافی نداریم. آنچه شنونده از لحن سوالی ما درک می‌کند این است که «آیا با من موافق نیستی؟» یا بدتر از آن «خواهش می‌کنم به سرعت موافقت را اعلام کن تا متوجه شوم آنچه گفته‌ام ارزش کافی دارد.» اگر به آنچه می‌گویید اعتماد ندارید چگونه می‌‌توانید از دیگری انتظار داشته باشید به شما اعتماد کند؟ به خودتان گوش بدهید یا از دوستی قابل اعتماد بپرسید که آیا اینگونه‌اید، اگر متوجه شدید که این عادت مخرب در شما وجود دارد، همین حالا برای رهایی از شر آن آماده شوید. البته کنار گذاشتن این عادت به تلاش نیاز دارد، ‌اما باعث می‌شود جملات و عباراتی که به زبان می‌آورید از قدرت اثرگذاری کافی برخوردار باشد. فراموش نکنید که آگاهی، اولین گام در تغییر رفتارهای نادرست است.


کلمات بی‌معنی


کلمات بی‌معنی صداهایی هستند که مکث‌های سکوت را پوشش می‌دهند. از این اصوات هنگامی استفاده می‌کنید که در حال فکر کردن برای به زبان آوردن جمله یا کلمه بعدی هستید. کلمات بی‌معنی زیادی وجود دارند، اما سه کلمه‌ای که رایج‌تر از بقیه است در زیر آورده‌ام:
واقعاً برای مثال: «واقعا می‌خواهیم این اتفاق رخ بدهد».
مثلا: برای مثال: «آیا می‌خواهید این اتفاق، مثلا رخ بدهد؟»
اوم: برای مثال: «اوم... فکر می‌کنم بهتر است....»
بهتر است از سکوت برای اثرگذاری بیشتر جملات بعدی‌تان بهره ببرید. از قدرت مکث و سکوت در مذاکره‌ بعدی استفاده کنید لازم نیست هر لحظه از زمانی که برای حرف زدن به شما داده شده را با کلمه یا صوتی پر کنید.

 


گام دوم برای آنکه شوهرتان به حرفتان گوش دهد مختصر حرف بزنید


مردان زیاد حرف نمی‌زنند دقت کنیدکه در دوره‌‌های آموزشی مردان چگونه برای ناهار خوردن تصمیم می‌گیرند. یکی از آنها سوال می‌کند: «ناهار؟» و بقیه جواب می‌دهند: «حتما» در این بین کلمه‌ای اضافه گفته نمی‌شود. آنها نمی‌گویند: «می‌خواهید ناهار بخوریم؟» «چه فکر خوبی! حالا برای ناهار کجا برویم؟» «نمی‌دانم... کجا می‌توانیم برویم.» نه... مردان اصلا به این شکل عمل نمی‌کنند. خیلی ساده... «ناهار؟» «حتما».زنان معمولا در صحبت‌ها بیشتر به جزئیات می‌پردازند. ممکن است اطلاعات مهمی که می‌خواهید مرد مقابل‌تان بشنود در این جزئیات کم شود. در مذاکره با مردان مراقب نشانه‌های رفتاری آنها باشید و هرگاه احساس کردید که این نشانه‌ها می‌گویند مرد مقابل‌تان در حال خسته شدن است، بی‌درنگ به اصل موضوع بپردازید. بهتر است هنگام شروع صحبت‌تان به طرف مقابل بگویید که حرف‌هایشان چقدر زمان می‌برد و این اندازه‌ زمانی را رعایت کنید. مردها برای انرژی‌ای که لازم است برای هر کاری صرف کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند و به همین دلیل هنگامی که انرژی بیش از اندازه برای کاری صرف می‌کنند، ناراحت و نگران می‌شوند. هدر دادن انرژی‌ به آنها این احساس را می‌دهد که کنترل همه چیز را از دست داده‌اند و این احساس است که باعث تنفرشان می‌شود.سال‌های سال است که تحقیقات نشان داده زنان در مقایسه با مردان از تعداد بیشتری کلمات برای بیان منظورشان استفاده می‌کنند. پژوهش‌ها نشان داده که زنان در یک روز عادی از 25000 کلمه استفاده می‌کنند؛ در حالی که مردان در یک روز عادی 1500 کلمه به کار می‌برند. مشکل اصلی اینجاست که مردان این 15000 کلمه را هنگامی که از محل کار به خانه آمده‌اند، استفاده کرده‌اند. تحقیقات جدیدترین تفاوت میان تعداد کلماتی که در روز توسط مردان و زنان به کار می‌رود را تایید کرده است و برخی پژوهش‌ها حتی تفاوتی بیش از 10000 کلمه را نشان می‌دهد! زنان از حرف زدن و داستان گفتن برای شروع دوستی استفاده می‌کنند. مردان برای تبادل اطلاعات از حرف زدن استفاده می‌کنند و به همین دلیل هنگام حرف زدن میان آنها فقط واقعیت‌ها رد و بدل می‌شود. آنها با سوالاتی مثل «چه کسی آخرین گل را در مسابقات فوتبال جام جهانی به ثمر رساند؟» اطلاعات همدیگر را محک می‌زنند اگر طرف مقابل پاسخ به این سوال را بداند،‌ نمره‌ای مثبت به خود اختصاص داده است و اگر پاسخ به این سوال را نداند، کسی که سوال را طرح کرده نمره‌ای مثبت می‌گیرد. حالا وقت آن است که فردی که پاسخ سوال را نمی‌دانسته سوالی طرح کند که طرف دیگر جوابش را نداند.زنان با طرح چنین سوالهایی دوستی نمی‌کنند. ممکن است اگر زنی چنین سوالی را از زنی دیگر بپرسد، او در پاسخ دست‌هایش را باز کند و بگوید «می‌خواهی تو را در آغوش بگیرم؟» و احتمالا زنی که این سوال را طرح کرده در بغل طرف مقابل قرار می‌گیرد و چنین رفتاری اصلا برای آنها غیر طبیعی نیست. زنان با داستان گفتن با هم دوست می‌شوند. اگر به زنی بگویید چه لباس قشنگی پوشیده، احتمالا او در پاسخ داستان خریدن این لباس را برایتان تعریف خواهد کرد. زنان برای هر چیزی داستانی دارند اگر در طول داستان آنها نکته‌ای جالب وجود داشته باشد، طرف مقابل داستانی جدید را درباره‌ این نکته جالب تعریف خواهد کرد و اگر داستان‌هایتان نکات مشترک زیادی با هم داشته باشد، به سادگی دوستان صمیمی می‌شوید. بسیاری از مردان اینگونه نیستند و این عادت را پرچانگی می‌دانند. چنین داستان‌هایی راه شروع دوستی با مردان نیست. مردان ممکن است برای شروع دوستی درباره‌ موضوعی با هم رقابت کنند.


طفره رفتن و عبارات اصلاحی


بسیاری از زنان بیش از اندازه از عباراتی مثل «نوعی» یا «گونه‌ای» استفاده می‌کنند. این عبارات به دلیل طفره رفتن و اصلاح آنچه گفته شده به کار می‌رود و آنچه به زبان آمده را بی‌اثر می‌سازد. اگر شما هم از این عبارات استفاده می‌کنید، این عادت در شما وجود دارد. برای رهایی از این عادت هنگام حرف زدن آگاه باشید و این عبارات را حذف کنید. چند نمونه از کاربرد این موارد در زیر آمده است:
به نوعی فکر می‌کنم که...
احتمالا ما باید....
به نظر می‌رسد که راه خوبی برا ی...
به گونه‌ای می‌خواهم که....
ممکن است نیاز داشته باشی که ...
این عبارات نشان‌دهنده‌ عدم اطمینان شماست و استفاده از عباراتی که عدم اطمینان را به شنونده منتقل می‌کنند، نشان دهنده‌ ضعف در شما خواهد بود.احتمالا از این عبارات برای پوشش دادن به نتایج نامناسب و اصلاح این نتایج استفاده می‌کنید. با استفاده از این عبارات در حقیقت از پذیرفتن ریسک‌ها دوری می‌کنید. هنگامی که لازم است اعتماد به نفس را به شنونده منتقل کنید، از این عبارات نامطمئن و همراه با شک استفاده نکنید. البته گاهی لازم است برای جلوگیری از پذیرفتن ریسک‌های پرخطر از این عبارات استفاده کرد. نکته‌ مهم این است که آگاه باشید در چه جاهایی به درستی از این عبارات استفاده کنید و چه جاهایی عادت به کار بردن این عبارات را در خود اصلاح کنید.


گام شوم برای صحبت با شوهر: رک حرف بزنید


مطمئن باشید که روشن و واضح حرف می‌زنید. مردان بیشتر از زنان به پیام‌های روشن و در عین حال مختصر نیاز دارند. کنایه‌زدن درباره‌ آنچه می‌توانید مستقیما به زبان بیاورید، احتمالا به دلیل ترس از عدم پذیرش است. اگر روشن و واضح سوالی را بپرسید، پاسخی روشن و واضح دریافت خواهید کرد. در روابط شخصی ممکن است گاهی چنین چیزی ناراحت کننده باشد، اما در محل کار سوال‌های روشن می‌تواند سودمند باشد.


کنایه زدن بیهوده است


مردان و زنان در کنایه زدن با هم تفاوت دارند. ممکن است زنی بارها بارها با کنایه به همسرش اعلام کند که «گل‌ها چقدر زیبا هستند!» و هنگامی که همسرش متوجه منظور او نمی‌شود، این کنایه‌ها را تلخ‌تر کند. زن در این مواقع صبر می‌کند و پس از مدت‌ها که دسته گلی از شوهرش دریافت نمی‌کند، به او می‌گوید: «می‌دانی دوست دارم برایم چه کار کنی؟»
مرد مدتی هاج و واج به زنش نگاه می‌کند و اولین جمله‌ای که از دهانش خارج می‌شود «چه کاری؟» است.زن در پاسخ می‌گوید: «دوست دارم یک روز دسته گلی برایم بخری. روزی که اصلا انتظارش را نمی‌کشم؛ مثلا روز تولدم!»حالا مرد متوجه موضوع شده است و زن روز تولدش دسته گلی بزرگ و زیبا هدیه می‌گیرد. مشکل وقتی به وجود می‌آید که زن همسایه می‌گوید: «باید حتما به او می‌گفتی؟ فکر نمی‌کنم این کارش نشان از عشق و علاقه داشته باشد. او خودش باید این کار را می‌کرد». «درست است، اما این گل‌ها زیبا و دوست‌داشتنی‌اند» مهم نیست که به او گفتی یا نه! حالا یک دسته گل زیبا و دوست‌داشتنی هدیه گرفته‌ای که می‌توانی به خاطرش خوشحال باشی. در این صورت ممکن است زن رو به همسرش کند و بگوید: «وقتی دو سال تمام به تو می‌گفتم که گل‌ها زیبا هستند، پیش خودت چه فکری می‌کردی؟» مرد در پاسخ می‌گوید: «فکر می‌کردم واقعاً گل‌ها را دوست داری و شاید بهتر باشد مقداری گل در باغچه بکاریم.» مردان به دنبال پیام‌های پنهانی در آنچه می‌شنوند، نیستند.رابطه‌ عاشقانه برای مردان و زنان متفاوت است. رابطه‌ عاشقانه برای زنان یعنی «همسرم ذهن مرا می‌خواند. او پیش از آنکه چیزی را به زبان بیاورم، آن را برایم فراهم می‌کند.» مردان درباره‌ رابطه‌ عاشقانه این‌گونه فکر می‌کنند: «همسر مورد علاقه‌ام هر چیزی را که می‌خواهد به من می‌گوید و من آن را برایش فراهم می‌کنم. سپس در پاسخ او از من سپاسگزاری می‌کند». برای مردان معنای عشق چیزی شبیه به این است.


استراتژی چهارم: از ابراز هیجانات و احساسات دوری کنید


ابراز احساسات و هیجاناتی مثل گریه کردن در مذاکرات می‌تواند به سادگی جایگاه‌تان را به خطر بیندازد. مردان در اجتماع فرا گرفته‌اند کمتر از زنان احساسات‌شان را به نمایش بگذارند. شاید مردان بیش از اندازه خشک و جدی هستند. این بحث دیگری است که فکر می‌‌کنم بهتر است در اینجا به آن نپردازیم. نوع تربیت و شخصیت زنان به گونه‌ای دیگر است. زنان براساس پژوهش‌های دانشگاه مینه‌سو تا چهار برابر گریه می‌کنند.
همچنین بهتر است در محل کار نیز خیلی احساساتی نباشید و هیجانات‌تان را نشان ندهید. فردی که گریه می‌کند، به دنبال اظهار همدردی از طرف شنونده است. گاهی فردی که اشک می‌ریزد همچنین این پیام نهانی را به شنونده می‌دهد که توانایی انجام کاری را ندارد. گریه کردن، کسانی را که احساسات‌شان را سرکوب کرده‌اند ناراحت و عصبانی می‌کند.
اگر چنین افرادی دوست ندارند با احساسات خودشان روبه‌رو شوند، قطعا از رویارویی با احساسات و هیجانات دیگران هم ناراحت می‌شوند. مردان گاهی احساس می‌کنند زنانی که گریه می‌کنند. در حال فریب دادن‌شان هستند.اگراحساس می‌کنید که نیاز به گریه کردن دارید، می‌‌توانید جلسه‌ مذاکره را برای مدتی ترک کنید، به دستشویی بروید و گریه کنید. هنگامی که گریه‌تان تمام شد.
آبی به سر و صورت‌تان بزنید، ‌نفس عمیقی بکشید و دوباره به جلسه‌ مذاکره بازگردید. اگر عادت به گریه کردن دارید، سعی کنید این رفتارتان را تغییر دهید. نفس‌های عمیق می‌تواند آرام‌تان کند یا نوشیدن چای بابونه می‌تواند آرامش را دوباره به شما بازگرداند و شما را برای ادامه‌ جلسه مذاکره آماده کند.باز هم شما را به تماشای فیلم «تلما و لوییس» دعوت می‌کنم.
صحنه‌ای را نگاه کنید که لوییس با پلیسی به نام هال تلفنی صحبت می‌کند. هال تلاش می‌کند لوییس را قانع کند خود را به قانون معرفی کند و در عوض در محکومیتش تخفیف بگیرد. او درباره‌ گذشته‌ خودش حرف می‌زند و داستان گذشته‌اش لوییس را به گریه می‌اندازد. اما لوییس در مقابل این احساس مقاومت می‌کند و جلوی گریه‌اش را می‌گیرد. لوییس در این صحنه آرام و قوی باقی می‌ماند و احساساتش را بروز نمی‌دهد.

منبع : ماهنامه دنیای زنان

گراوری شده توسط : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

رابطه جنسی

مشاوره ازدواج،مشاوره جنسی

آموزش زناشوئی

آموزشهای جنسی

مشاوره جنسی،مشاوره آنلاین

فیلم رابطه جنسی

رابطه جنسی

رابطه جنسی

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود

مقایسه زنان و مردان در عشق

مقایسه زنان و مردان در عشق

مقایسه عشق ورزی زنان و مردان

 

مقایسه عشق ورزی زنان و مردان در زندگی زناشویی

عشق مردان شدیدتر است یا عشق زنان

مردان در مقایسه با زنان، زندگی زناشویی را با عشق شدیدتری شروع می‌کنند، اما زنان این عشق را در طول زندگی بیشتر حفظ می‌کنند. زنان زندگی زناشویی را با صمیمیت بیشتری شروع می‌کنند و در مرحله ازدواج که هنوز فرزندی ندارند، در مقایسه با مردان صمیمیت کمتری ابراز می‌دارند و در دوره فرزندپروری آن را بیشتر افزایش می‌دهند. درحالی‌که میزان صمیمیت مردان تقریباً سیر نزولی دارد.

 عشق یک حالت روان‌شناختی است که طی سه دهه اخیر مورد توجه روان‌شناختی اجتماعی واقع‌ شده و پژوهش‌های علمی در مورد تأثیر آن بر زندگی انسان صورت گرفته است.

کپهارت از هزار دانشجوی مجرد سؤال کرد که آیا حاضرید با کسی ازدواج کنید که تمام خصوصیات مطلوب و موردنظر شما را داشته باشد، اما عاشق او نباشید؟ 65 درصد مردان و 24 درصد زنان گفتند: هرگز حاضر به ازدواج با چنین شخصی نیستند.

اسپرچر و همکارانش نیز همین سؤال را از دانشجویان چند کشور دیگر پرسیدند. پاسخ 86 درصد آمریکایی‌ها و 87 درصد برزیلی‌ها به آن منفی بود. اسپرچر و تورومرن در پژوهش دیگری مشاهده کردند که ازنظر مردان و زنان چینی و آمریکایی و سایر نژادهای دیگر "عشق" برای ازدواج امری لازم و ضروری است.



ماهیت روان‌شناختی عشق و ترکیبات آن


درباره ماهیت روان‌شناختی عشق و ترکیبات آن دیدگاه‌های گوناگونی ارائه ‌شده است؛ هندریکس هفت الگوی عشق را شرح می‌دهد. مزلو عقیده دارد که عشق حاصل ارضای نیازهای متقابل است. تا زمانی‌که زوج‌ها در کاسه زندگی مشترک خود به‌طور متقابل عسل می‌ریزند، زندگی شیرین خواهد بود. گلاسر عقیده دارد عشق فرآیندی است که خود زوج‌ها به‌وجود می‌آورند. تا زمانی‌که زوج‌ها هر دو خود را متعهد به ادامه روابط بدانند و دارای این اعتقاد باشند که عشق چیزی است که خودشان انتخاب کرده‌اند، رابطه عاشقانه ادامه خواهد یافت.

شوریدگی، صمیمیت، تصمیم و تعهد؛ اجزای عشق
استرنبرگ از کسانی است که در این زمینه نظریه‌پردازی و پژوهش کرده است. او در سال 1986 پرسشنامه‌ای تهیه کرد و آن‌ را به گروه‌های مختلف با روابط متفاوت مثل برادران، خواهران، والدین، فرزندان، زنان و شوهران و افرادی که روابط عاشقانه داشتند داد و مشاهده کرد نوع واکنش، احساس و نگرش افراد در انواع مختلف روابط صمیمانه متفاوت است. مثلاً نوع عقاید، احساسات و اشتغالات ذهنی یک مادر نسبت به فرزند یا فرزند نسبت به مادر متفاوت از کنش، احساس و اشتغالات ذهنی یک عاشق و معشوق نسبت به یکدیگر است.

در نهایت تحلیل عاملی نتایج نشان داد که عشق یک حالت روان‌شناختی است که دارای سه جزء است: شوریدگی، صمیمیت، تصمیم و تعهد.

1. شوریدگی (دلباختگی): عبارت است از احساس جذابیت فیزیکی همراه با کنش فیزیولوژی، جذابیت جنسی و اشتغال ذهنی مثبت نسبت به معشوق. این بعد جنبه انگیزشی دارد و میل شدید همراه با برانگیختگی فیزیولوژی توأم با میل به رابطه جنسی عطوفت‌ورزانه در فرد ایجاد می‌کند.

2. صمیمیت (مهر و علاقه): عبارت است از احساس محبت و اظهار آن، علاقه، مراقبت، مسئولیت، هم‌دلی و غم‌خواری نسبت به فردی که او را دوست دارد. صمیمیت جنبه هیجانی و عاطفی دارد و نوعی احساس گرمی، محبت، نزدیکی، مرتبط بودن و در قید و بند طرف مقابل بودن در فرد ایجاد می‌کند.

3. تصمیم- تعهد: شامل تصمیم‌های خودآگاهانه و غیرخودآگاهانه‌ای می‌شود که فرد برای دوست‌داشتن دیگری اتخاذ و خود را متعهد به حفظ آن می‌کند. این حالت جنبه شناختی دارد و دربردارنده تصمیم‌گرفتن برای تعهد داشتن، حفظ و نگهداری معشوق و رابطه طولانی‌مدت با اوست. این جزء شامل تصمیم‌گیری در این باره است که فقط با یک نفر باشد و شریک دیگری برای خود انتخاب نکند و این ارتباط را مهم‌تر از ارتباط یا هر فرد دیگری تلقی کند.

خانواده یک نظام اجتماعی کوچک است که همواره در حال تحول بوده و دوره‌های مختلفی از تحول را طی می‌کند و در هر مرحله، روابط زوج‌ها با هم‌دیگر، نقش‌ها و روابط والدین و فرزندان حالت خاصی به خود می‌گیرد. پژوهش‌های زیادی نشان داده‌اند که رضایت از زندگی زناشویی در آغاز ازدواج بالا است و در زمان تولد فرزندان تا بلوغ آن‌ها کاهش می‌یابد و سپس دوباره افزایش می‌یابد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت عشق و ابعاد سه‌گانه آن در چهار گروه زوج‌ها در ایران است. به‌نظر می‌رسد ابعاد عشق در زن و مرد یکسان نباشد. به‌علاوه حالت آن در زنان و مردان در مراحل مختلف زندگی زناشویی متفاوت باشد.

روش اجرای پژوهش
جامعه آماری در این پژوهش زنان و مردانی هستند که در مرحله نامزدی تا فرزندداری به سر می‌بردند. یعنی نمونه‌ها از بین کسانی انتخاب می‌شود که در یکی از چهار مرحله زیر هستند:

1. کسانی که در مرحله نامزدی به سر می‌برند، منظور کسانی هستند که به‌طور رسمی نامزد شده یا با همدیگر به‌طورجدی قرار ازدواج گذاشته‌اند، اما هنوز مراحل رسمی عقد را طی نکرده‌اند.

2. کسانی که در مرحله عقد به‌سر می‌برند؛ یعنی به‌طور رسمی عروسی نکرده‌اند و هنوز در خانه پدری خود به‌سر می‌برند، اما قانوناً همسر یکدیگر شده‌اند.

3. کسانی که عروسی کرده‌اند و در یک خانه به‌عنوان زن و شوهر زندگی می‌کنند، ولی فرزند ندارند.

4. کسانی که دارای فرزند در سنین مختلف هستند و فرزندان آن‌ها ازدواج نکرده‌اند.

نمونه‌ها از آزمودنی‌های در دسترس انتخاب شده‌اند. به این صورت که با کمک 5 دانشجو که در پنج منطقه شهری اصفهان به‌سر می‌بردند، تعداد 500 زوجی که مایل به همکاری در این گروه‌ها بودند، شناسایی شدند و آزمون سنجش عشق در اختیار آن‌ها قرار گرفت.

سؤال اول این پژوهش آن است که آیا میزان و نوع عشق‌ورزی در مراحل مختلف زندگی زناشویی متفاوت است؟ نتایج نشان می‌دهد که بین میانگین عشق‌ورزی به‌طورکلی و ابعاد مختلف آن در چهار گروه زوج‌ها در مراحل مختلف زندگی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد.

بین میزان عشق‌ورزی و ابعاد مختلف آن در دوره نامزدی و سایر دوره‌های دیگر تفاوت معناداری وجود دارد و فقط بین تعهد در دوره فرزندپروری و ازدواج تفاوت معناداری مشاهده نمی‌گردد. همچنین میزان عشق‌ورزی به‌طورکلی در دوره عقد و ازدواج تفاوت معناداری ندارد؛ درحالی‌که با دوره فرزندپروری تفاوت معناداری دارد.

از سویی صمیمیت و تعهد در دوره عقد با دوره ازدواج و فرزندپروری تفاوت معنادار نشان می‌دهد؛ درحالی‌که ازنظر شوریدگی تفاوت معناداری بین دوره عقد و دوره‌های پس‌ازآن وجود ندارد.

سؤال دیگر آن است که آیا بین جنسیت با میزان عشق‌ورزی در چهار دوره مختلف زندگی زناشویی تعامل وجود دارد؟ یا به عبارت دیگر ابعاد عشق‌ورزی در مراحل مختلف زندگی زناشویی با توجه به زن و مردبودن متفاوت است؟ بر اساس نتایج بین جنسیت و مراحل تحول در ابعاد مختلف عشق‌ورزی تعامل وجود دارد. علاوه بر آن نتایج بیان‌گر تفاوت در تحول عشق‌ورزی و ابعاد آن بین زن و مرد است و ازآنجایی‌که تعامل جنسیت و مراحل تحول در همه ابعاد عشق‌ورزی معنادار است، می‌توان نتیجه گرفت که عشق‌ورزی و ابعاد مختلف آن بین زن و مرد بودن در مراحل مختلف زندگی زناشویی تعامل معنادار دارد.

سیر کلی عشق‌ورزی در آغاز ازدواج بالا است، سپس کاهش می‌یابد و مجدداً در سال‌های بعدی کمی افزایش می‌یابد
در این پژوهش مشخص گردید که بین نمره کل عشق‌ورزی و ابعاد آن در مراحل مختلف تحول تفاوت معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر سیر کلی عشق‌ورزی در آغاز ازدواج بالا است، سپس کاهش می‌یابد و مجدداً در سال‌های بعدی ازدواج کمی افزایش می‌یابد.

مردان در مقایسه با زنان، زندگی زناشویی را با عشق شدیدتری شروع می‌کنند/ میزان صمیمیت مردان تقریباً سیر نزولی دارد
سیر این تحول در زن و مرد متفاوت است. مردان در مقایسه با زنان، زندگی زناشویی را با عشق شدیدتری شروع می‌کنند، اما زنان این عشق را در طول زندگی بیشتر حفظ می‌کنند. زنان زندگی زناشویی را با صمیمیت بیشتری شروع می‌کنند و در مرحله ازدواج که هنوز فرزندی ندارند، در مقایسه با مردان صمیمیت کمتری ابراز می‌دارند و در دوره فرزندپروری آن را بیشتر افزایش می‌دهند. درحالی‌که میزان صمیمیت مردان تقریباً سیر نزولی دارد. این منحنی در زنان شکلU دارد، ولی در مردان به این شکل نیست.

شوریدگی زنان در مرحله نامزدی بالاتر از مردان است، اما از دوره عقد به بعد در مقایسه با مردان سیر نزولی بیشتری دارد. شکل این منحنی در هیچ‌یک از زوجین به شکل U نیست. داده‌ها نشان می‌دهد که اگرچه سطح شوریدگی در آغاز ازدواج در مردان بیشتر از زنان است، اما سطح شوریدگی در مراحل بعدی ازدواج در زنان بالاتر از مردان است.



عشق‌ورزی در زنان در مقایسه با مردان از ثبات بیشتری برخوردار است


زن و مرد عشق را با سطح یکسانی از تعهد شروع می‌کنند و در زنان بعد از دوران ازدواج به‌شدت افزایش می‌یابد و در مردان پس از دوران عقد تقریباً ثابت می‌ماند. سطح تعهد زنان نسبت به همسر بعد از ازدواج و تولد فرزند و در مقایسه با مردان به‌شدت افزایش می‌یابد. به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت که عشق‌ورزی در زنان در مقایسه با مردان از ثبات بیشتری برخوردار است.
 


زنان عشق را بهتر با عقل می‌آمیزند


تبیین دلایل این تغییرات و تحولات پیچیده است و فقط در مقام فرضیه‌پردازی می‌توان گفت که در جامعه ما حفظ زندگی زناشویی برای زنان مهم‌تر از مردان است و زن سعی دارد با مهارت تمام، عشق ایجادشده را در بعد تعهد، صمیمیت و شوریدگی بالا ببرد. به‌طورکلی از این یافته‌ها می‌توان این نتیجه احتمالی را گرفت که زنان عشق را بهتر با عقل می‌آمیزند و با احتیاط بیشتری انتخاب می‌کنند و در طول دوران زندگی درصدد هستند که آن را حفظ کنند.

مردان با عشق شدیدتر شروع می‌کنند، اما به دلیل وابستگی‌های خارج از خانواده از قبیل کار و شغل، به‌مرور سطح آن را کاهش می‌دهند.

هرقدر احساس عشق‌ورزی در زنان یا مردان افزایش یابد، عشق‌ورزی در همسر او افزایش خواهد یافت
بین عشق‌ورزی در زنان و مردان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارند؛ یعنی هرقدر احساس عشق‌ورزی در زنان یا مردان افزایش یابد، عشق‌ورزی در همسر او افزایش خواهد یافت. هرچند این همبستگی‌ها معنادار است، اما حداکثر ضریب همبستگی مشاهده‌شده در ابعاد عشق‌ورزی بین زنان و مردان در بعد صمیمیت است. شاید بتوان به‌آسانی این همبستگی را براساس نظر مزلو توجیه کرد. بنا به نظر آن‌ها عشق‌ورزی و صمیمیت یک امر متقابل است. چنان‌چه عشق‌ورزی یک امر کاملاً متقابل بود، شدت ضریب همبستگی قاعدتاً بیشتر از این می‌شد.

از سوی دیگر می‌توان استدلال کرد که عشق‌ورزی در هر بعد آن از سوی یک زوج، موجب عشق‌ورزی از سوی همسر در همان بعد نمی‌شود، بلکه ممکن است موجب رشد در بعد دیگری از عشق‌ورزی گردد؛ مثلاً ابراز شوریدگی در مردان، ممکن است موجب رشد احساس صمیمیت و تعهد در زنان شود یا ابراز صمیمت و تعهد در زنان، موجب احساس رشد و تعهد در مردان شود.

یافته‌های این پژوهش‌ها می‌تواند راه‌گشای مطالعات جدید درباره عشق باشد تا با طرح‌های آزمایشی، مداخلات درمانی مناسب را برای تقویت عشق‌ورزی در زندگی زناشویی و کاهش مشکلات آن تدوین کرد.

لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل "ابعاد عشق‌ورزی براساس نظریه سه‌بعدی عشق در چهار گروه زوج‌های در مرحله نامزدی، عقد، ازدواج و دارای فرزند" توسط دکتر کیومرث فرح‌بخش و دکتر عبدالله شفیع‌آبادی انجام و سال 1385 در فصل‌نامه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی منتشر شده است.

منبع : سایت مهرخانه

بازنشر: پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

رابطه جنسی

مشاوره ازدواج،مشاوره جنسی

آموزش زناشوئی

آموزشهای جنسی

مشاوره جنسی،مشاوره آنلاین

فیلم رابطه جنسی

رابطه جنسی

رابطه جنسی

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود