ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

بدون اجازه بزرگترها ، بـــــــــــله


بدون اجازه بزرگترها ، بـــــــــــله

اگر این روزها گذرتان به مراکز مشاوره بیفتد افراد زیادی را مشاهده خواهید کرد که منتظر مشاوره هستند. البته در میان مراجعان همه گروه های سنی مشاهده می شوند. جوان، میانسال، حتی سالمند.

بی گمان با خودتان می گویید سالمندان دیگر چرا؟ آنها معمولاً به عنوان ریش سفید فامیل خودشان یک پا مشاور و مصلح اند. اما تعجب تان زمانی بیشتر می شود که تعدادی از پرونده های موجود در این مراکز مشاوره را مرور کنید.

- خانمی بعد از 10 سال زندگی مشترک از چای خوردن شوهرش کلافه شده، چون قند را داخل فنجان زده و هنگام نوشیدن چای ملچ و ملوچ می کند!

- خانم 40ساله دیگری بعد از 20سال زندگی مشترک از طعنه ها و گوشه کنایه های شوهرش خسته شده و طی 20سال نتوانسته با هیچ ترفندی حرف زدن همسرش را اصلاح کند. او که عاشق شوهرش بوده و با وجود مخالفت پدر و مادرش با او ازدواج کرده حالا نمی داند با داشتن دو فرزند چطور به این زندگی ادامه دهد.

- آقای 35 ساله ای که شغل آزاد دارد روزی که پای سفره عقد نشسته عروس به او گفته به خاطر من هر چه پدرم گفت قبول کن بعد از عقد مهریه ام را به تو می بخشم. او هم باور کرده و پانصد سکه طلا مهریه را پذیرفته، در حالی که پدرش اصلاً این ازدواج را به صلاح نمی دانسته، ولی وی برخلاف نظر پدرش عمل کرده و اکنون بعد از 10 ماه که از ازدواجشان می گذرد عروس خانم مهریه اش را نه تنها نبخشیده، بلکه آن را مطالبه کرده است.


معمولاً جوانانی در ازدواج موفق می شوند که پدر و مادر در حالی که فرزند خود را راهنمایی می کنند به انتخاب او هم احترام می گذارند.

به راستی چه باید کرد؟

آیا «ازدواج خود گزین» به صلاح دختر و پسر است یا ازدواجی بر اساس نظر خانواده؟

در یکی از مراکز مشاوره، دکتر ایرج وثوق، روان پزشک و مشاور خانواده به پرسشهای ما در این خصوص پاسخ می دهد.

دکتر وثوق در پاسخ به این پرسش که آیا ازدواجهای خود گزین و انتخاب مشترک زندگی بدون مشورت با پدر و مادر و بزرگترها چه عاقبتی دارد، می گوید:

ازدواج یک انتخاب است و بی گمان نگاه نسل کنونی با نسل قبلی متفاوت شده، زیرا نسل فعلی سعی می کند به سبب ابزارهای ارتباطی گسترده ای که وجود دارد شناخت و آگاهی خود را نیز افزایش دهد، بنابراین انتخاب او با انتخاب نسل گذشته خیلی متفاوت است و نمی تواند خود را در معیارها و اندازه های کوچک گذشته بیاراید، از این رو پدر و مادرها باید خود را به دنیای جوان، نیازهای جوان، معیارها و ارزشهای قابل قبول جوان نزدیک کنند؛ ضمن اینکه کمک حال او باشند و در هیچ شرایطی او را تنها نگذارند.


ازدواج با مخالفت خانواده

معمولاً جوانانی در ازدواج موفق می شوند که پدر و مادر در حالی که فرزند خود را راهنمایی می کنند به انتخاب او هم احترام می گذارند.این روان پزشک درباره ازدواجهای سنتی و غیرسنتی معتقد است: موضوع انتخاب سنتی در مقابل انتخاب غیرسنتی جامعه ما زیاد مطرح می شود در این ازدواجها دو مسأله وجود دارد.

یکی اینکه خانواده باید بدانند وظیفه آنها در انتخاب همسر و تعلیم و تربیت فرزندانشان حدی معقول است، یعنی اینکه باید نظر خود را در یک حد متعادل نگه دارند. به طوری که فقط جنبه ارشادی داشته باشند، نه اینکه نظرشان را به فرزند تحمیل کنند.

متأسفانه بسیار دیده شده خانواده ها حتی دختر 25 ساله و پسر 30 ساله را به رسمیت نمی شناسند و در برابر انتخاب او موضع گیری می کنند. به عنوان مثال می گویند اگر فلانی را انتخاب کنی در مجلس عروسی تو شرکت نمی کنم، در حالی که به انتخاب بچه ها باید احترام بگذاریم چون ملاکها تغییر یافته و آنها تحت تأثیر مسائل موجود در جامعه قرار می گیرند و انتخابشان بر همان اساس شکل می گیرد، پس نمی توانند بنای زندگی مشترکشان را بر سلیقه ما و نظر ما بگذارند.

از طرف دیگر، بررسی ها نشان می دهد انتخاب هایی نیز که پسر و دختر بدون نظر خانواده انجام می دهند چندان مطلوب نبوده و میزان طلاق در این انتخاب ها چند برابر بیشتر می باشد، بنابراین توصیه می شود نخست خانواده ها به انتخاب جوان احترام بگذارند و همیشه در کنار او باشند و از سوی دیگر جوانها نیز به خاطر کاهش آسیبهای خانواده حتماً نظر والدین و مشاوران را جویا شوند.

آسیب شناسی موضوع

دکتر وثوق در خصوص آسیب شناسی هر دو نوع ازدواج(سنتی و غیرسنتی) نیز معتقد است: باید این نکته را در نظر بگیریم که موضوع ازدواج پیوند تنها دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده است، پیوند دو سیستم، دو فرهنگ با ویژگیهای خاص و آداب و رسوم خاص، به همین دلیل وقتی در ازدواجها به عوامل فرهنگی اجتماعی توجه نمی شود، تنش و کشمکش بین خانواده زیاد رخ می دهد.

پس از آنجا که دو نفر(زن و شوهر) از دو خانواده در حال معاشرت و رفت و آمد با دو خانواده هستند اگر بدون نظر پدر و مادر ازدواج صورت گیرد همه معادله های خانوادگی به هم می خورد و میزان تنش و اختلاف نظر در این خانواده ها بیشتر دیده می شود.
مصاحبه

در نتیجه این مسأله هم روی کیفیت زندگی و هم بر روابط زن و شوهر اثر می گذارد. همین مشاور خانواده در پاسخ به این پرسش که بهترین راه حل برای پیشگیری از این مشکلات چیست، تأکید می کند: به باور تمامی کارشناسان، روان شناسان و مشاوران خانواده در انتخاب همسر باید 4«میم» در نظر گرفته شود.

- اول «مشاهده» یعنی اینکه در هر انتخابی خوب مشاهده کنند، ظاهر و قیافه طرف مقابل را در ذهن خود بررسی کنند، شکل و حرکات شیوه گفتار و رفتار ظاهری او را به عنوان شرط اول بپذیرند، زیرا بارها به مرکز مشاوره مراجعه شده که آقا بعد از 8 ماه می گوید: من زن قد بلند می خواستم خانم قدش کوتاه است، یا اندازه بینی و فرم دندانهای او مطابق سلیقه من نیست و یا خانمی می گوید شوهرم نمی تواند در جمع صحبت کند، خوب لباس نمی پوشد و از این قبیل نظرها. بنابراین اگر قصد و نیت ازدواج است تا حدی که اسلام هم اجازه داده باید یکدیگر را ببینند و بپسندند.

- دوم«مصاحبه» است که دو نفر باید خوب با هم صحبت کنند و درباره نکات مثبت و منفی یکدیگر و مسائل مهمی که در تاریخچه هر کدام وجود دارد. بیماریهای خاص، محل سکونت، آینده و اینکه می خواهند کار کنند یا شغلشان چه باشد، نحوه تربیت فرزندان و مسائل دیگری که ممکن است پیش بیاید صحبت کنند و چند جلسه با اطلاع خانواده ها، دختر و پسر با هم دیدار و گفتگو داشته باشند تا نسبت به هم شناخت بیشتر پیدا کنند.

- سوم«مکاشفه» است که به قصد تحقیق و بررسی از زندگی اجتماعی طرف مقابل پرسش کنند از مدرسه، محل کار، محل سربازی، دانشگاه و ... تا ببینند وجهه اجتماعی او چگونه است. برخوردش با مردم در اجتماع چطوری است مثلاً فردی که با هیچ کس ارتباط ندارد و دوست صمیمی هم ندارد شاید دچار بدبینی باشد یا اختلالات دیگر که بهتر است همان ابتدا با پرسیدن از افراد مختلف چهره اجتماعی او بهتر مشخص شود.

-چهارم«مشاوره» که بر اساس تخصص، تبحر و تجربه مشاور دو نفر با هم مقایسه می شوند که میانشان تا چه حد و میزان سازگاری وجود دارد و تناسب زندگی این دو با هم چقدر است و بر همین اساس هر دو مورد سنجش مشاور قرار می گیرند و چون مشاور یک فرد بی طرف است می توان روی اظهارنظر او حساب کرد و تأیید یا عدم تأیید او را به حساب مخالفت افراد خانواده نگذاشت.

دکتر وثوق در پایان به خانواده ها یادآور می شود:

اگر فرزندتان به بلوغ فکری، اجتماعی و روانی لازم رسید باید انتخابش را محترم شمرد و به او کمک کرد. او را تحت هیچ شرایطی تنها نگذاشت، چون بیشتر جوانهایی دنبال«ازدواج خود گزین» هستند که پدر و مادر با آنها همراهی نمی کنند و به قول خودشان آنها را نمی فهمند. فراموش نکنیم در بسیاری از ازدواجهای ناموفق که به انتخاب خود جوان صورت گرفته عامل اصلی و مسبب این کار پدر و مادر بوده اند.

منبع : سایت افتاب

وقتی از رابطه جنسی حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟


 وقتی از رابطه جنسی حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟


برای بسیاری از جوانان ایرانی، رابطه با جنس مخالف تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود: رابطه جنسی. ارضای غریزه جنسی تنها دلیل برای آنانی است که در خیابان، سایت های دوست یابی، دانشگاه و ... به دنبال آن هستند تا با جنس مخالف هم سخن شوند.

سهیل، یکی از این جوانان، که دانش آموخته مهندسی صنایع است، چنین می‌گوید: «واقعیت همین است که هدف ما از یک رابطه، بحث جنسی است. شاید این رابطه هم بسیار سریه به وجود بیاید، چون عملا دو طرف انتظاری جز این از هم ندارند. به نظر من این نوع از روابط مشکلی هم ندارد. چون هر دو طرف با رضایت دست به این کار می‌زنند.»

حامد،دانشجوی رشته حقوق، اما چنین می‌گوید:«محدود شدن روابط میان پسرها و دخترها به هم بستر شدن، به نظرم نتیجه فشارهای حاکمیت و البته فرهنگ حاکم بر جامعه است. وقتی شما در جایی زندگی می‌کنید که در صورت قدم زدن با جنس مخالف، توسط نیروهای انتظامی دستگیر خواهید شد یا در جامعه‌ای هستید که به هر دختری که با پسرها بخندد، لفظ هر جایی می‌دهد، عملا همه روابطی که باید در اجتماع شکل بگیرد به خانه‌ها و به بسترها منتقل می‌شود و این همان اتفاقی است که امروز می‌افتد. چون عملا برای برقراری رابطه، مکانی امن تر از یک خانه خالی پیدا نمی‌شود.»

در واقع یک بررسی در سازمان ملی جوانان نشان می‌دهد که ۵۵ درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند. این پژوهش در یک جامعه آماری ۷ هزار نفری – در پاییز ۸۸ -  از دختران و پسران مجرد ۱۵ تا ۲۹ ساله که به روش تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شده است.

نتایج این پژوهش بدین شرح است: ۳۰ درصد افراد نمونه فقط رابطه دوستی را انگیزه خود از برقراری رابطه دانسته‌اند. حدود ۳۴ درصد انتخاب همسر و ۱۴ درصد نیز رابطه جنسی را دلیل دوستی برشمردند.

ابراز محبت از جنس مخالف مهم‌ترین عامل موثر در ایجاد رابطه دوستی تلقی شده است.

۴۳ درصد دخترانی که رابطه داشته‌اند بیان کردند که تنها با یک نفر رابطه دوستی داشته اند و ۵۷ درصد با بیش از یک نفر دوست بودند. این نسبت‌ها برای پسران ۲۴ و ۷۶ درصد است.

۲۴ درصد از کسانی که با جنس مخالف ارتباط داشته اند بیان کرده اند که رابطه آنان به آمیزش جنسی منجر شده است.

در استان‌های خوزستان و گیلان بیش از دیگر استانها این رابطه به رابطه جنسی منجر شده است.

۱۶ درصد از جوانانی که آمیزش جنسی داشته‌اند به حاملگی بعد از ازدواج اشاره کرده اند. این رویداد برای پسران در همه سنین و برای دختران بعد از ۱۷ سالگی رخ داده است.

درآمد خانوادگی بیش از ۱۵ درصد از جوانانی که ارتباط جنسی داشته‌اند، بین ۵۰۰ تا یک میلیون تومان بوده است.

در این گزارش آمده است که تبادل نگاه در حدود ۴۰ درصد آغازگر رابطه بوده است.

همچنین ۴۰ درصد افراد خیابان را به عنوان مکان آغاز ارتباط با جنس مخالف اعلام کردند، نزدیک به ۱۵ درصد در میهمانی خانوادگی ۱۵ درصد دانشگاه و ۱۲ درصد پارک و بقیه ،مهمانی‌های دوستانه را اولین مکان ارتباطی با جنس مخالف دانسته‌اند.

بسیاری معتقدند که یکی از دلایل اصلی وجود چنین آماری، سخت گیری‌های حکومتی درباره روابط میان دو جنس مخالف است.

اما حکومت تنها مانع در برقراری روابط جنسی نیست. مهم تر از آن تابوهایی است که در جامعه وجود دارد و از جمله بکارت دختران.

در واقع این تصور در میان تعداد زیادی از ایرانیان وجود دارد که دختر تا زمان ازدواج باید باکره باشد و نبود بکارت دلیلی است بر «روسپی» بودن.

مرجان، دانشجوی گرافیک دانشگاه تهران، در این باره می‌گوید: «این مشکلی است که خیلی از دختران با آن سر و کار دارند. ترس از خانواده، جامعه و بی آبرویی باعث می‌شود که بسیاری از دختران، روابط جنسی قبل از ازدواج را تجربه نکنند یا این که این تجربه‌ها ناقص باشد. در واقع جامعه به پسرها در این زمینه آزادی بی حد و حصر می‌دهد و دختران را محدود می‌کند."

این همان نظری است که فاطمه، روزنامه‌نگار هم دارد: «به نظر من در زمینه رابطه جنسی، جامعه ایران از پسران چشم پوشی می‌کند و تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر دختران می‌شکند. اگر بخواهم صریح‌تر صحبت کنم، وقتی دختر و پسری با هم رابطه جنسی داشته باشند، پسر را "زرنگ" و دختر را "روسپی" می نامند.»

تاکنون برای حل این «معضل» از سوی حکومت چاره های بسیاری اندیشیده شده که عملا تاکنون بی نتیجه بوده‌اند. در اوایل دولت اصلاحات طرحی با نام «خانه عفاف» بر سر زبان‌ها افتاد که عملا به نتیجه‌ای نرسید. در سال‌های اخیر اما بحث ازدواج موقت (صیغه) و ازدواج در سنین پایین بسیار از سوی مسوولین مورد تشویق قرار می‌گیرد. طرح‌هایی که مشخص نیست تا چه مقدار کار کارشناسی روی شان انجام شده است؟

فقر و فحشا

برای نخستین بار در سال ۸۶ بود که یک مقام رسمی، نسبت به بحرانی بودن سن فرار دختران در ایران هشدار داد. در آن زمان مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام کرد که سن دختران فراری ۹ سال و و شرایط در این زمینه  بحرانی است. وی همچنین  میانگین سن دختران فراری در تهران را  ۹ تا ۱۷ سال دانست.

این سخنان، باعث شد بسیاری سخنان موسوی لاری، وزیر کشور دوران اصلاحات را به خاطر آورند که زمانی اعلام کرده بود زمان دسترسی به زنان «روسپی» در شهر تهران، کمتر از ۱۰ دقیقه است.

خبرگزاری ایلنا نیز در گزارشی از یک کارشناس آسیب های اجتماعی، آمار مراکز فحشا در سطح شهر تهران را ۸ هزار باند اعلام کرد.

معینی کارشناس آسیب های اجتماعی، در همایش بررسی آسیب های اجتماعی، گفت:« طبق آمار در مدت ۷ سال متوسط سن فحشا از ۲۸ سال به زیر ۲۰ سال رسیده ودر حال حاضر کف این سن تا ۱۳ سالگی پایین آمده یعنی در میان نوجوانان به طور روزافزونی گسترش یافته است.»

این کارشناس مسائل اجتماعی تصریح کرد: «بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار زن "خودفروش" در جامعه ما قابل ردیابی هستند و بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی این معضل اجتماعی را به طور رسمی می‌پذیرند.»