ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

نحوه برخورد با خانواده همسر


نحوه برخورد با خانواده همسر

چطور خودمان را در دل خانواده همسر جا کنیم

چطور خودمان را در دل خانواده همسر جا کنیم

کار چندان آسانی نیست که بتوانیم خودمان را در دل خانواده همسرا جا کنیم چرا که بسیاری از آنها هنوز همانند قدیمی‌ها فکر می‌‌کنند و عروس خوب را عروس حرف گوش‌کن می‌دانند اما نگران نباشید کار نشد ندارد می‌‌‌خواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.


اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب


اگر می‌خواهید ارتباطی خوب داشته ‌باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردست‌ترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود می‌تواند نقاط ضعف و قدرت‌مان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچک‌ترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده می‌شود. اگر دقت کنیم می‌بینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقت‌شناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیت‌ها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا می‌کند.

 

پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟


من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحت‌ترمی‌شود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچ‌وقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمی‌آید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش می‌آید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.

رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟


این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی می‌توانید در مورد تعداد و زمان رفت‌وآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوج‌ها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علایق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان می‌توانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم می‌گیرند.

چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟


اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمی‌کند بلکه باعث می‌شود اطرافیان نیز در مورد گفته‌های او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهید گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.

برچسب‌‌هایی به نام مادرشوهر و عروس


اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید می‌شویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانواده‌ای بزرگ شده‌اید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را می‌گرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفی‌ای داریم که باعث جهت‌گیری منفی و رفتار منفی در ما می‌شود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش می‌آید که از دست او ناراحت شویم و تلاش‌مان را می‌کنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمی‌کند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان می‌دهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سال‌های سال گریبانگیر ما خواهد بود.

اگر از خانواده همسرتان دلخورید...


این مسئله اجتناب‌ناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانواده‌ای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شده‌اید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسب‌ترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیمم‌تان است.اول مسئله‌ای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود می‌آوردند چه فکری درباره آنها می‌کردید، بعد سعی کنید خودتان را جای‌ آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه می‌شوید که بهتر و منطقی‌تر دارید موضوع را بررسی می‌کنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برای‌تان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.

1+11  نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر


1.‌ سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدای‌تان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.

2. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانید تا هم به او کمک کرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیاده‌روی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگی‌تان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفته‌ها!

3. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانواده‌اش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان می‌گذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقه‌مندی‌هایش و خلق و خویش بدانید.

4. ســعی کنید برای تصمیم‌گیری‌های  بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیری‌های احتمالی پیشگیری کرده‌اید و هم برای او احترام قائل شده‌اید.

5. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیم‌تان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانواده‌اش اعلام کنید.

6. در بحث‌های خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.

7. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.

8. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بی‌احترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصی‌تان دخالت کند.

9. ‌در بحث‌ها و جدال‌های خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانواده‌اش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانواده‌اش مسئله‌ای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.

10. ‌هرکاری که امروز انجام می‌دهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی می‌شود. پس مراقب کارهای‌تان باشید.

11. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.

12. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانواده‌اش را کم‌اهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانواده‌اش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساس‌تر کرده و بیشتر طرف خانواده‌اش هدایت می‌کنید.

 

منبع:مجله زندگی ایده آل/برترین ها

 

رابطه جنسی
مشاوره ازدواج،مشاوره جنسی
آموزش زناشوئی
آموزشهای جنسی
مشاوره جنسی،مشاوره آنلاین
فیلم رابطه جنسی
رابطه جنسی
رابطه جنسی
امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود

ده سوالی که نباید از همسرتان بپرسید

ده سوالی که نباید از همسرتان بپرسید

سوالاتی که نباید از همسر پرسید

بیشتر مقالات درمورد حرف‌هایی که نباید به همسرتان بگویید به اجتناب از حرف زدن درمورد موضوعات تابو و خارج از محدوده اشاره می‌کند. بااینکه این موضوعات هم می‌تواند برایتان مفید باشد اما سوالاتی عمیق‌تر و مهمتر هم وجود دارد که خودداری از پرسیدن آنها ضروری‌تر است.

 اگر از پرسیدن این ۱۰ سوال از همسرتان خودداری کنید، مطمئن باشید که رابطه‌ای رضایت‌بخش‌تر و شادتر در کنار او خواهید داشت.

۱. «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟»

قضاوت منفی کردن درمورد همسرتان هیچوقت کار درستی نیست. تنها تاثیری که دارد بیشتر کردن رفتارهای منفی‌ در اوست که سعی دارید تغییرشان دهید چون قضاوتتان او را از شما دورتر می‌کند.

به جای حمله کردن به او بخاطر کارهایی که دوست ندارید انجام دهد، درمورد چیزهایی که دوست دارید و حسی که وقتی انجامشان می‌دهد در شما ایجاد می‌شود با او حرف بزنید.

مثلاً فرض کنیم که همسرتان همیشه عادت دارد در خمیردندان را باز بگذارد. به جای اینکه به او بگویید، «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟» می‌توانید بگویید، «عزیزم میشه لطف کنی از این به بعد بیشتر در خمیردندن را ببندی؟ شاید احمقانه به نظرت برسه ولی وقتایی که این کار رو میکنی احساس می‌کنم بیشتر دوستم داری.»

بعد دفعه بعدی که در خمیردندان را بست، آن لذت بیشتر دوست داشته شدن را احساس کنید و بگذارید خوشحالتان کند. بغلش کنید و ببوسیدش. به او بگویید که می‌دانید کار کوچک و پیش‌پا‌افتاده‌ای است اما واقعا ممنونید که این کار را کرده است. وقتی همسرتان ببیند بخاطر این کار کوچک تحسینش می‌کنید، دلش می‌خواهد کارهای بیشتر و بیشتری برایتان انجام دهد و این حس مثبت بین‌تان باقی می‌ماند.

۲. «چرا هیچوقت کاری که میگم رو انجام نمیدی؟»

متهم کردم جذاب نیست. فضایی از ناامیدی، خشم، بی‌اعتمادی و جدایی ایجاد می‌کند. اینکار نه تنها برای رابطه‌تان مخرب است بلکه کاملاً بی‌فایده است.

تابحال کسانی را دیده‌اید که سبک زندگی و شخصیتشان را ناگهان عوض می‌کنند چون همیشه متهم می‌شده‌اند؟ آدمها گاهی‌اوقات به این دلیل تغییر می‌کنند که از بس متهمشان کردند احساس بدی پیدا کردند. در چنین شرایطی قدرت درونی فرد او را به سبک جدیدی از زندگی می‌کشاند. شما آن کاتالیزوری نباشید که طرفتان را تغییر دهید. راه‌های دیگری برای ایجاد همان تاثیر به روشی قابل‌اطمینان‌تر و سازنده‌تر هم وجود دارد.

هر وقت از همسرتان ناراحتید، اول باید مسئولیت احساسات، افکار و اعمال خودتان را بپذیرید. سهم خودتان را از این تساوی به گردن بگیرید. به جای فکر کردن به کارهای اشتباهی که همسرتان انجام می‌دهد، تمرکزتان را روی راه‌هایی که می‌تواند باعث تقویت رابطه‌تان شود بگذارید.

وقتی بیشتر به راه‌حل مشکل فکر کردید و درک بهتری از موقعیت و شرایط پیدا کردید، با لحنی شفاف و آزاد و دوستانه با او حرف بزنید تا راه‌حلی پیدا کنید که هر دو شما را خوشحال‌تر کند.

۳ و ۴. «چرا اینقدر (تنبل، خودخواه، قدرنشناس) هستی؟» / «چرا مهربون‌تر، بهتر نمیشی؟»

وقتی ناراحتید، نباید به طرفتان حمله کنید. این کار هیچ کمکی به شما نمی‌کند. شما با او هستید، با کل زندگی‌اش، او هم با شماست، با کل زندگی‌تان. اگر با هم هستید، یعنی تقریباً زوج خوبی هستید.

اگر می‌خواهید کیفیت رابطه‌تان بهتر شود، با نحوه ارتباط و حرف‌زدنتان شروع می‌شود. دکتر مارشال روزنبرگ می‌گوید که مفیدترین راه ارتباط برقرار کردن با همسرتان این است که صادقانه احساساتتان را ابراز کنید و با همدردی به ابراز احساس او پاسخ دهید.

صادقانه ابراز کنید چه حسی دارید و چه می‌خواهید، بدون اینکه او را متهم کنید، از او انتقاد کنید یا چیزی طلب کنید. وقتی همسرتان با شما حرف می‌زند، همدردانه گوش دهید که چه می‌گوید و چه حسی دارد، بدون اینکه انتقاد، اتهام یا طلبی از او بشنوید.

این نوع ارتباط برمبنای آزادی بیان، صداقت و درک شکل می‌گیرد و باعث تقویت رابطه‌تان می‌شود.

۵. «چرا نمیتونی یک کم آروم باشی؟»

اگر همسرتان در واکنش جنگ و گریز است به دستور شما نمی‌تواند «آرام‌تر» شود. اگر استرس دارد، یعنی چیزی اذیتش می‌کند. درغیراینصورت می‌توانست آرام باشد.

ناراحتی همسرتان می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد و بااینکه طبیعی است شما از او بخواهید آرام‌تر باشد، گفتنش در آن لحظه یعنی می‌خواهید به نتیجه‌ای که خودتان می‌خواهید برسید.

بهترین کاری که برای آرام‌تر کردن او می‌توانید انجام دهید این است که درکش کنید. قبل از اینکه بتوانید چیزی را تغییر دهید اول باید آن را بفهمید و درک کنید. گاهی‌اوقات درک کردن تنها چیزی است که به آن نیاز دارد.

وقتی درمورد اینکه چه اتفاقی برای همسرتان افتاده کنجکاو باشید و با آرامش آن را از او بپرسید، قدمی مفید برداشته‌اید. وقتی در چنین فضای حمایتگری با او حرف بزنید مطمئن باشید به نتیجه‌ای که می‌خواهید می‌رسید.

۶. «می‌خوای از من جدا بشی؟»

استفاده از این جمله در مشاجرات روزمره غیرضروری است و از نظر عاطفی یک مخرب احساسی به حساب می‌آید.

خیلی اوقات افراد این سوال را نمی‌پرسند که وضعیت برایشان روشن شود، می‌پرسند که امکان جدایی را به صورت تهدیدی وارد دعوا کنند.

اگر واقعاً می‌خواهید آن لحظه رابطه‌تان را بر هم بزنید، به او بگویید و همان کار را هم بکنید. درغیراینصورت، دلیل برای پرسیدن این سوال وجود ندارد. اگر احساس می‌کنید آن لحظه خیلی عصبانی هستید، یک قدم به عقب برداشته و مسئله را تا جایی که می‌توانید منتقدانه بررسی کنید و وقتی اوضاع بین‌تان آرام‌تر شد دوباره درمورد آن موضوع حرف بزنید.

اگر واقعاً می‌ترسید طرفتان بخواهد شما را ترک کند، خیلی ساده بگویید، «عزیزم، ببخشید. اجازه بده چند دقیقه برای خودمان باشیم و وقتی آرام‌تر شدیم حرف بزنیم.» و وقتی کمی آرام‌تر شدید، از او بپرسید، «الان چه حسی داری؟» یا «از رابطه‌مان چه می‌خواهی؟»

وقتی این سوالات را به روشی که تهدید‌آمیز نباشد بپرسید، به همسرتان فضای لازم برای فکر کردن سازنده درمورد سوالاتتان را خواهید داد. اگر همسرتان واقعاً قصد داشته باشد ترکتان کند، به شما خواهد گفت. درغیراینصورت، صحیح و با آرامش پرسیدن اینگونه سوالات صمیمیت بین‌تان را بیشتر خواهد کرد.

۷. «مطمئنی که دوست داری با من زندگی کنی؟»

بااینکه برای سلامت رابطه مهم است که دو طرف همدیگر را تحسین کنند اما هر فرد خودش مسئول احترام و اعتماد به نفس خود است.

همانطور که جردن گری، روانشناس خانواده می‌گوید، نشان دادن علاقه‌تان به همسرتان به صورت مرتب و روزانه و اطمینان دادن به او که برایتان بسیر جذاب است، رمز داشتن یک رابطه رضایت‌بخش است.

همینطور دکتر دیوید شارک نویسنده کتاب ازدواج پرعشق می‌گوید، داشتن تمایل و علاقه جنسی به کسی که مدام به دنبال تایید گرفتن از شماست سخت است. اگر مدام به دنبال تایید گرفتن طرف‌مقابلتان باشید، دیر یا زود برای همسرتان سخت خواهد شد که تحسینتان کند یا به شما احترام بگذارد.

راه‌حل این است که مطمئن شوید خودتان خودتان را دوست دارید و دوست دارید با خودتان باشید. وقتی برای خودتان جذاب باشید آنوقت برایتان راحت‌تر خواهد بود که بفهمید همسرتان واقعاً تحسینتان می‌کند و دوست دارد با شما باشد یا خیر.

۸ و ۹. «میتونم بهت اعتماد کنم؟» / «راستش رو بهم میگی؟»

پرسیدن مستقیم این سوال ایده خوبی نیست. هم اینکه باعث می‌شود همسرتان بلافاصله به حالت دفاعی برود و هم اینکه هیچوقت نمی‌توانید به پاسخی که دریافت می‌کنید مطمئن باشید.

دلیل آن این است که اگر اساساً نمی‌توانید به کسی اعتماد کنید، دیگر پرسیدن اینکه می‌توانید یا نمی‌توانید به او اعتماد کنید فقط اعصابتان را خردتر می‌کند.

وقتی افراد در روابط خود حالت مالکیت پیدا کرده و کمی حسود می‌شوند، مارک مانسون توصیه می‌کند، «خیلی ساده است: یا به همسرتان اعتماد دارید یا ندارید. اگر به او اعتماد دارید، پس دهانتان را ببندید. اگر اعتماد ندارید، دلیلی برای ادامه زندگی‌تان با او وجود ندارد.

اما اگر به او اعتماد دارید ولی او به شما دروغ بگوید چه؟ آنوقت مطمئن باشید که یک روز متوجه دروغ‌های او خواهید شد. ماه هیچوقت پشت ابر نمی‌ماند. بالاخره دروغ‌های او رو شده و متوجه آن می‌شوید. و آن روز، ترکش کنید.» بله کمی تلخ است اما کاملاً رک و راست است.

۱۰. «اگه میدونستی ناراحت میشم، چرا این موضوع رو وسط کشیدی؟»

یک رابطه خوب و باکیفیت با شبه آرامش ناشی از نگفتن‌ها ایجاد نمی‌شود. این رابطه با راحتی واقعی دو نفری حاصل می‌شود که با شفافیت کامل با هم صحبت می‌کنند تا صمیمیت رابطه و رضایتشان را از آن بیشتر کنند.

برای این منظور باید بتوانید درمورد موضوعات سخت و ناراحت‌کننده هم با هم صحبت کنید.

همانطور که دکتر دیوید شارک توصیه می‌کند، برای اینکه یک رابطه رضایت‌بخش باشد، باید هر دو طرف بتوانند به طور مستقل به خودشان آرامش دهند.

مطمئناً آرامش دادن به خود و مقابله با خود در یک زمان کار دشواری است. یعنی با آن قسمت از خودمان که شاید دوست نداشته باشیم با آن روبه‌رو شویم کنار بیاییم، مثل ترس‌هایمان، اضطراب‌ها و ناامنی‌هایمان.

البته به همان اندازه که سخت است، سودمند هم خواهد بود.

دقت به اتفاقاتی که درونتان می‌افتد با شفافیت، آزادی و کنجکاوی باعث ارتقای مداوم رابطه و زندگی‌تان خواهد شد.

منبع: سایت مردمان و  lifehack.com

رابطه جنسی

مشاوره ازدواج،مشاوره جنسی

آموزش زناشوئی

آموزشهای جنسی

مشاوره جنسی،مشاوره آنلاین

فیلم رابطه جنسی

رابطه جنسی

رابطه جنسی

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود