ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

چگونه انتقاد جنسی را بپذیریم؟

 

چگونه انتقاد جنسی را بپذیریم؟


    وقتی همسرتان از شما انتقاد می‎کند، واکنش خود را کنترل کنید، برای آن که درجه‎ی اعتبار آن انتقاد را بسنجید، ابتدا ببینید که آیا منظور او را به خوبی درک کرده‎اید و آیا پیام آن را تشخیص می‎دهید؟ و به این منظور، همه‎ی ذکاوت و درک خود را به کار اندازید. از همسرتان بپرسید که منظورش از گفتن آن حرف‎ها یا انجام آن کارها چه بوده است. هیچ وقت فرض نکنید که منظور او را می‎دانید، در صورت لزوم، دریافت خود را از انتقاد مطرح شده تکرار کنید.
    پیش از آن که شتاب‎زده در مورد مفهوم انتقاد نتیجه‎ گیری کنید، آن را تفسیر کنید، مقصود اصلی همسرتان از بیان انتقاد را با چنین جملاتی بپرسید: «در این مورد بیشتر برایم توضیح بده.» یا «می‎توانی موضوع را بیشتر باز کنی؟» یا «دلم می‎خواست می‎دانستم این انتقاد چه احساسی در تو ایجاد می‎کند.» اگر انتقاد حالت کلی دارد، مثل ـ «روابط زناشویی دارد کسل کننده می‎شود» ـ از او بخواهید که بگوید از چه چیز مشخصی شکایت دارد، و پیشنهادش برای تغییر چیست؟
    به همسرتان پیشنهاد کنید که نیاز و خواسته‎هایش را به طور مشخص بیان کند، «تو بعد از عشق‎ورزی مهربان نیستی، در حالی که من، در این موقع به توجه بیشتری نیاز دارم، دلم می‎خواهد در این موقع مدتی بغلم کنی،» برای این که انتقادی را به شکل سازنده بپذیرید، باید انگیزه‎ی همسرتان را از گفتن آن انتقاد بدانید. هر قدر هم که رنجیده باشید و یا در آن لحظه حالت دفاع به خود گرفته باشید، فراموش نکنید که باید هر چه زودتر علت انتقاد را پیدا کنید. باز هم باید سوالاتی مطرح کنید:
    «آیا این حرف را برای این گفتی که مرا ناراحت کنی؟ یا برای این که خودت ناراحت بودی؟»
    ـ «آیا انتقاد تو واکنشی بود به حرفی که من زدم، یا کاری که کردم باعث شد، ناراحت شوی و احساس سرخوردگی کنی؟»
    ـ «آیا این انتقاد را مدت‎هاست در سرت می‎پرورانی؟ اگر این طور است چرا حالا آن را بروز دادی. چه اتفاقی افتاد که سبب شد آن را بگویی؟»
    ـ «فکر می‎کنی انجام چیزی که از آن انتقاد می‎کنی، واقعاً در کنترل من است، و موردی است که می‎توانم تغییرش دهم، چطور؟». سعی کنید، انتقاد کننده را به جست‎وجوی انگیزه‎های ناخودآگاه خویش ترغیب کنید.
    ـ اعتماد، مهم‎ترین عامل در پذیرش یک انتقاد سازنده است. به عبارت دیگر اگر حرف همسرتان نسنجیده یا حتی غیر منصفانه هم باشد، باور داشته باشید که او صمیمانه برای حفظ رابطه‎اش با شما تلاش می‎کند.

ـ در بسیاری از موارد اعتماد نادیده گرفته می‎شود، زیرا طرفین از تأثیر عاطفی انتقاد جنسی آگاهی ندارند. در یکی از جلسات مشاوره، پزشک از زنی پرسید، اظهار نارضایتی شوهرش چه احساسی در او برانگیخت. زن گفت «عصبانی شدم و احساس حقارت کردم.»
    پزشک یادآوری کرد: «اما عصبانیت و احساس حقارت که فقط دو بر چسب هستند و چه بسا اصلاً جنبه‎ی واقعی نداشته باشند. واکنش عاطفی شما چه بود؟»
    زن جواب داد «گمان می‎کنم گریه را سردادم.

احساس می‎کردم که نفسم تنگ شده» پزشک به طرف شوهر برگشت و گفت «آیا عمداً آن حرف‎ها را زدی که همسرت را ناراحت کنی؟»
    شوهر بی‎درنگ جواب داد «نه، به خدا! نه، نمی‎خواستم ناراحتش کنم، من واقعاً دوستش دارم.»
    ـ بدون اعتماد و تفاهم متقابل، روند انتقاد می‎تواند به شرطی شدن انتقاد جنسی منفی منتهی شود. پزشک دیگری حکایت زن و شوهری را تعریف می‎کرد که زندگی جنسی لذت بخش آن‎ها به سردی گرایید؛ زیرا هر دوی آن‎ها نسبت به انتقادات طرف مقابل، (اعم از واقعی یا واهی) واکنش بدی نشان می‎دادند:
    «هر بار که یکی از آن‎ها می‎رنجید، دفعه‎ی بعد با رد کردن پیشنهاد طرف مقابل از او انتقام می‎گرفت. پس از چندی، اختلافات آن‎ها به حوزه‎ی روابط جنسی نیز سرایت کرد و روابط جنسی آن‎ها که زمانی از حالت فعالی برخوردار بود محدود و متوقف شد. آن‎‎ها به جای آن که صادقانه به بیان رنجش‎های خود بپردازند، باخودداری از برقراری رابطه‎ی جنسی، ناراحتی خود را ابراز می‎کردند».


    پوشش «راست‎گویی»
    اگر چه در مورد بی‎پرده سخن گفتن درباره‎ی مسایل جنسی فراوان سخن گفته می‎شود و بسیاری از زن و شوهرها هم برای دستیابی به آن مصّر هستند، اما ذکر این نکته لازم است که هر چند رابطه‎ی جنسی خوب، به گفت‎وگویی صریح و بی‎پرده بستگی دارد، اما درپاره‎ای موارد صراحت بیش ازحد، زیان آور است.
    «کارل تاوریس» روان‎شناس می‎نویسد «درست است که باید رک و راست باشیم ولی باید بدانیم چه وقت و چگونه؟ … بین راست نگفتن و دروغ‎گویی تفاوت آشکاری وجود دارد. خودداری از پراندن یک حرف راست زیان‎بار، دروغ‎گویی محسوب نمی‎شود و این تصمیم خودپسندانه که به هر قیمتی باید راست‎گو بود، گاهی می‎تواند خیلی گران تمام شود.»
    انتقاد بیش از حد صادقانه، پوششی برای مقاصد پلید است که غالباً هم نتایج بدی به بار می‎آورد. مثلاً زنی از شوهرش می‎پرسید آیا از رابطه‎ی جنسی‎شان راضی هست یا نه؟ تحت شرایط عادی مرد می‎تواند جواب مثبت بدهد و یا به نحوی از پاسخ طفره برود، اما اگر این مرد مثلاً از موضوعی ناراحت باشد، که ربطی هم به مسایل جنسی نداشته باشد، به صرف این که باید راست‎گو بود، در جواب زن می‎گوید: «نه چندان، روابط ما به ندرت جذاب بوده و تو اصلاً عشق بازی بلد نیستی.»
    زنی را در نظر بگیرید که معمولاً به رضایت جنسی نمی‎رسد. در این گونه موارد با احساس و علاقه‎ای که به شوهرش دارد ممکن است بگوید «خیلی عالی است، از این که همسری مثل تو دارم احساس خوشبختی می‎کنم.» برای ایجاد وحدت بیشتر در زندگی زناشویی این جواب بهتر از آن صداقت بی‎معنی است که «ای … چی بگم؟ زیاد نه» به عبارت دیگر، راست‎گویی و بی‎پرده صحبت کردن بدین معنی نیست که خود را موظف به گفتن حقایق آزاردهنده بدانیم، تنها هنگامی باید چنین کنیم که بدانیم نفع گفتنش بیشتر از نگفتن است.
    مساله‎ی اساسی این است که بدانیم، یا دست کم حس کنیم، که چه وقت صراحت و رک گویی در انتقاد ممکن است به جای مفید بودن، احساس طرف مقابل را جریحه‎دار کند. تاوریس می‎گوید، صداقت سازنده باید به بهبود مناسبات با دیگران کمک کند. صداقت مخرب فقط می‎گوید، که طرف مقابل غفلت کرده. بنابراین مهم است که پیش از بیان یک انتقاد، آن مفهومی را که در پس صداقت نهفته است درست ببینیم. از خودتان بپرسید: چرا این حرف را می‎زنم؟ هدف از گفتن این کلمات چیست؟ چرا درباره‎ی مسایل جنسی دارم «صداقت» بیشتری به کار می‎برم، تا درباره‎ی چیزهای دیگر!؟
    کلام آخر این که، زوج‎هایی که قادرند مهم‎ترین نیازها و احساسات جنسی خود را با یکدیگر در میان گذارند ـ که خواه و ناخواه مشمول انتقاد نیز می‎شود ـ به گفته‎ی خودشان آن‎هایی هستند که روابط خوبی با یکدیگر دارند. هلن کاپلان مشاور مسایل زناشویی می‎گوید، «سعی در برقرار کردن روابط جنسی دل‎پذیر، بدون ایجاد یک رابطه‎ی کلامی موفقیت‎آمیز، مانند سعی در یاد گرفتن تیراندازی با چشم بسته است.» با گفت و گو کردن، روابط جنسی به سطح بالاتری ارتقا می‎یابد، سطحی که «برژیت برافی» در کتاب خود به نام «فلش» توضیح داده است:
    مارکوس تصور می‎کرد وقتی که زن بگیرد، رابطه‎ی جنسی‎شان در سکوتی عمیق که فقط صدای حرکات خودشان قادر به شکستن آن است انجام خواهد شد اما نانسی درباره‎ی وظیفه‎ای که بر عهده‎ی او بود با صدایی آرام و دلنشین برایش صحبت کرد، و احساسی را در او برانگیخت که وقتی در این کار توفیق یافت، تا مدت‎ها لحن صدای او را در گوش خود احساس می‎کرد.

نظرات 4 + ارسال نظر
ماهی خانوم جمعه 26 بهمن 1386 ساعت 21:58 http://mahinameh.blogsky.com

سلام آقا مجد
این مقاله یکی از جالبترینهای سایتتون بود
ضمنا من براتون پیام گذاشتم که آپ کردم
به دستتون نرسید؟!
شما که زحمت میکشید میاین اگه بخونید و مثل سابق نظرتونم بگید خوشحال میشم.
شاد باشید

tookaa شنبه 27 بهمن 1386 ساعت 10:08 http://tookaa.wordpress.com/

سلام ... با تشکر . همیشه از مطالبتان استفاده می برم ... موفق و پیروز باشید.
نکته ای هست و آن اینکه چگونه آقایان را به خواندن اینگونه مطالب تشویق کرد ؛ به نظرم این خود مقاله جداگانه ای می طلبد.

زیبا شنبه 27 بهمن 1386 ساعت 14:15

خسته نباشید.
عالی بود.
ممنون.

‌‌bahar یکشنبه 28 بهمن 1386 ساعت 11:19

سلام و خسته نباشید
واقعا جالب بود و خواندنی
ممنون از این مقاله یی که پر از نکته آموزنده بود

موفق و موید باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد