ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

راهکار موثر برای یافتن همسر مناسب

راهکار موثر برای یافتن همسر مناسب 

منبع پایگاه salijoon    ارسال مقاله از : سید مهدی حجازی  - تنظیم خانواده

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول ؟ ظاهر طرف مقابل ؟ شخصیتش ؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید ؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند. کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند.

 به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند و یک بچه داشته باشد. اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.


 2 . مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

 
3. در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

 
4. مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.
 5. مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.
 6. مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم: الف - می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید». ب - مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟» پ - «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟» ت - « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟» پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند. از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟ علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.
 7. مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید. می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید. مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق میتواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

 حرف امروز

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .

 

نظرات 14 + ارسال نظر
پدرام دوشنبه 19 مرداد 1388 ساعت 07:42

سلام
مقاله بسیار جالب و سودمندی بود، فکر کنم مشکلترین مرحله اش 4 باشه، من نمیدونم از کجا باید دو نفر با هم آشنا بشن و در جریان روحیات، علایق و سلایق، مبانی مشترک و اختلافات خود پی ببرند. بازم ممنون

لیلی دوشنبه 19 مرداد 1388 ساعت 10:54

سلام آقای مجد عزیز . به نظر من این راهکارها بیشتر برای آقایون هستن .اگه یه خانوم از کسی خوشش بیاد و همه ی اون چیزایی رو که میخواد داشته باشه چیکار باید بکنه . آخه یه دختر نمی تونه به پسر پیشنهاد ازدواج بده .اگه میشه دراین مورد راهنمایی کنید .ممنون و خداحافظ .

سلام
ما یک مقاله در مورد ژینهاد ازدوج خانمها به آقایان ارائه کردیم که در آرشیو موجود است

دریا سه‌شنبه 20 مرداد 1388 ساعت 11:39

با سلام و تشکر .مقاله خوب و قابل استفاده است در صورت امکان منبع مقاله را برای اینجانب بگویید.با تشکر

سلا م نام منبع عر مقاله در ابتدای آن ذکر میشود

setareh پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 ساعت 00:06

یه روز یه پسره به یه دختره گفت:با من ازدواج میکنی؟
دختره گفت: نه
و از اون روز تا الان اون دختره خیلی با آرامش زندگی کرده.هرجا که دوست داشته رفت .هر چی دوست داشته خرید. هیچوقت به اجبار غذا درست نکرده.هیچوقت مجبور نبوده پول پس انداز کنه. همیشه لباسی رو که دوست داشته پوشیده.خیلی زیاد مسافرت کرده.کتک نخورده. دروغ نشنیده .مجبور نبوده دروغ بگه. بحث نکرده.گریه نکرده.انتظار نکشیده.چاق نشده.عزت نفسش رو از دست نداده.زخم زبون نشنیده. بی وفایی ندیده.آزاد بوده.بی توجهی و نامهربونی رو تحمل نکرده.بهش خیانت نشده.به کسی هم خیانت نکرده...

سید مهدی پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 ساعت 12:44

به نام خدا
آقای مجد سلام
اگه اجازه بدید می خوام جوابیه ای برا ستاره خانم ارسال کنم .
با تشکر
ستاره خانم سلام
امید وارم همواره خوب و خوش باشید .
ستاره خانم
فکر می کنید اون پسر که جواب رد شنیده در چه روز و حالیه ؟
اون هم آرومه . بی هیچ دغدغه و نگرانی روزگار را به شیرینی سپری می کنه . هر جا که تونسته رفته . پایبند کسی هم نیس . چون همش پول به اندازه کافی داشته هر چی خواسته خریده ، هر جا خواسته رفته ،‌هر چی خواسته خورده ، هر چی خواسته پوشیده . این قدر پول داشته که خود به خود پس انداز شده و اصلا نگران موجودی حسابش نیس .مجبور نبوده دست پختی رو که دوست نداره بخوره و حق اعتراض هم نداشته باشه .مجبور نبوده با کوچک ترین اتفاق و نا ملایمتی در زندگی که شاید خودش هم به اندازه همسرش یا کمتر مقصر بوده منت و ناز و نوازش بکشه . یه ریز غر نشنیده . برا مسائل پیش پا افتاده بحث و جدل نکرده و اعصابش خرد نشده . گریه های نا بجا و به ناحق و وقت و بی وقت رو ندیده . اصلا نمی دونه این چه نوع گریه ایه . هر چی گریه دیده یا گریه کرده از روی صدق و صفا و مردانگی و برا مصیبت های دیگران بوده . بر اثر استرس های ناشی از مسئولیت اداره زندگی مشترک مانند تامین معاش ، سر کله زدن با مشتریان یا کارفرما ، سر و کله زدن با صاحب خانه و شنیدن تهدید های اون و .................. فشار خون نگرفته ، تیروئیدش پر کار نشده ، شب ها از خواب نمی پره ، وزوز گوش نداره ، بی جهت دست و پاهاش خواب نمی ره ، سر درد نداره ، سرش گیج نمی ره ، جلو چشماش سیاهی رژه نمی ره ، با خودش حرف نمی زنه ، دیسک کمر نداره و در جوانی موهاش سفید نشده و نریخته و مثل پیر مردها نیس . به دکتر اعصاب و روان نیازی نداره و اصلا نمی دونه همچین دکتر و تخصصی وجود داره . هزاران نوع توقع رو سرش خراب نیس . به راحتی با اتوبوس و تاکسی هر جا که لازم باشه می ره و از گرفتاری های ماشین شخصی خبر نداره و نگران جریمه و گم شدن کارت سوخت و کم آوردن سهمیه بنزین نیس و اگه آدرس پمپ بنزین های شهر یا مکانیک ها رو ازش بپرسن واقعا نمی دونه . صاف کاری رو فقط اسمشو شنیده . تا به حال به طلا فروشی نرفته و از قیمت طلا و سکه بی خبره و فرق گرم و مثقال رو هم نمی دونه . اصلا از مزد ساخت سر در نمیاره . از مدل های مو و آرایش خلیجی و شو های لباس اطلاعی نداره . روز تولد حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) فقط یه کادو در حد وسعش برا مادرش می خره و این قدر هم ازش تشکر می شه که حد نداره . حتی اگه به ارزش یه حل پوک و تو خالی باشه و مجبور نیس برا کل زنان فامیل همسرش کادو های آن چنانی بخره . باور کن تا حالا که مجرده یه نگاه چپ به ناموس مردم نکرده چه برسه به خیانت . چون همش خواهر و مادر خودشو دیده که عفیف و پاکند اصلا به مخیلش هم خطور نمی کنه که یه زن می تونه خیانت بکنه . یکی از دردسراش دک کردن دخترای هر جایی و خیابونیه . راستی یادم رفت بگم که همه جا عزیزه و عزت نفس بالایی داره و ............ و از همه مهم تر :
تا به حال به خاطر مشکلات بالا نه دروغ گفته و نه دروغ شنیده . این قدر صاف و صادقه که اگه تو روز روشن بهش بگن شبه فورا باور می کنه .
ولی دوست من :
آیا این ها تمام حقایق زندگی و این دنیاست ؟ آیا با این تعاریف از زندگی مجردی و کوبیدن جنس مقابل زندگی اشتراکی ، دنیا درست می شه و انسان به آسایش دست پیدا می کنه ؟ نوشته های فوق فقط ظاهر قضیه اس . آیا واقعا تمام زندگی های مشترک به همین منواله ؟ آیا جناب عالی هیچ زندگی مشترک موفقی را سراغ ندارید ؟ زندگی که سر شار از شور و نشاط و تفاهم و پیشرفت باشه ؟ باور بفرمایید اغلب این مشکلات که گفته اید ناشی از ذهن معیوبه ( خدای نا کرده قصد جسارت ندارم ) و بسیاری از این مشکلات را ما خودمان ساخته ایم که به راحتی می توان با کمی گذشت و با کمی ایثار و با کور و کر شدن مصلحتی طرفین حلش کرد .اگر زندگی مشترک برا انسان ها مفید نبود و به تعالی و پیشرف تشان کمک نمی کرد خداوند دانا و حکیم آن را برایمان قرار نمی داد و آن را سکنه و آرامشمان توصیف نمی کرد . نعوذ بالله ما که بالاتر از خدا نیستیم .
با تمامی مشکلاتی که برا زندگی متاهلی ردیف کرده ایم به نظر من باز اون زندگی به زندگی مجردی شرف داره . افراد مجرد علی رغم ظاهر آرام و راحتی گذرا و آزادی عمل بیشتر ، درون پر تلاطمی دارن . نگرانی از آینده که با بالا رفتن سن افزایش پیدا می کنه مانند خوره آن ها را از درون متلاشی می کنه . آسیب هایی که از نظر روحی و روانی و فشار اطرفیان و فشارهای جنسی ( که به نظر من کم ترین فشار هاست ) متحمل می شن همواره موجب آزار و اذیت شان بوده و فکرشان را مشغول می کنه . آگه این ها با هم جمع کنیم و با لحاظ این نکته که می توان در تعیین همسر با چشم باز عمل کنیم ، در میابیم که یک ساعت از زندگی مشترک با تمام کاستی ها و مشقات و مشکلات پیش بینی شده یا نشده اش بر کل دوران زندگی مجردی اولویت داره . البته به شرطی که معیارهای انتخاب همسر را رعایت کرده و با چشم و گوش بسته و از روی احساس ازدواج نکنیم و کمی هم گذشت داشته باشیم. باور کنید بعضی از محدودیت های زندگی هم شیرینه . زیرا که با انتخاب و آگاهی و شناخت خودمان ایجاد شده .
ستاره خانم
ما در این دنیا آمده ایم که در کوران حوادث و در تنور سختی ها ساخته و پرداخته و آماده شویم . فکر نمی کنم که شما هم قائل به این باشید که خلقت انسان بدون هدف و فلسفه بوده و یا اصولا کار عبثی بوده است و فقط برا طلب راحتی و خوردن و آشامیدن و برطرف کردن غرایز مادی باشه . همان گونه که مطلعید خداوند از انجام کار بیهوده مبراست .
دوست عزیز در مواجه با این سختی هاست که فرق و تمایز انسان با حیوان که کارش فقط خوردن و آشامیدن و خفتن است هویدا می شه . تنها دلهره و نگرانی حیوان شکارچیه . پس اگر ما قائل به برتری و اشرف مخلوقات بودن و صاحب فکر و اندیشه و .... هستیم باید تفاوتمان را در مواجه با مشکلات اثبات کنیم .
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید ....
واژه ها را باید شست ....
فکر را ، خاطره را ، زیر باران باید برد ....
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی در حوضچه "اکنون" است ....
و نگوئیم که شب چیز بدی است ....
( شعر از سهراب سپهری است که به صورت مقطع آورده شده است )
از این که طولانی شد معذرت می خوام
موفق و پیروز باشید

پسر ۲۰ ساله پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 ساعت 15:47

سلام. پسر هستم ۲۰ ساله. از سن ۱۳ سالگی تا ۱۸ سالگی بصورت هفته ای یکبار خود ارضایی می کردم.
حالا حداکثر ماهی یکبار این کار را می کنم.آیا هر ماه یکبار انجام این کار در جسم و روان و بینایی مشکلی ایجاد می کند؟

سلام . لطفا از طریق فرم ارسال سوال اقدام کنید .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 ساعت 19:48


عدم ذکر منبع در لینک زیر

http://payizeh.blogfa.com/post-146.aspx

سلام ممنون از معرفی لینک ما به مدیر وبلاگ تذکر دادیم در صورتی که ایشان توجهی نکنند . اقدام قانونی انجام خواهیم داد . همچون وبلاگها و وب سایتهای دیگر
باز هم ممنون از معرفی لینک

setareh شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 02:03

سلام اقا سید مهدی
نظرات غلو شده شما رو راجب تاهل خوندم.
چون به حقیقت غیر قابل انکار اشاره کردم گفتیدناشی از ذهن معیوبه!اگر ذهن معیوبی هم باشه متوجه مردهاست(البته نه همه)که توقع دارن بعد ازدواج طرف مقابل خودش وتمام استعدادش رو دفن کنه.خیلی از مردها برای ازدواج بدون توجه به شرایط خودشون می خواهند خوشگلترین -پولدارترین -تحصیلکرده ترین وهنرمندترین زن رو داشته باشند.به طبع برای همچین داشته ای باید بیشتر هم تلاش کنن پس هرچی می کشند حقشونه .می خواستن لقمه به اندازه ای دهنشون بردارند.من خود بودن رو به زن یکی بودن ترجیح میدم وفکر می کنم ازدواج نباید مانع از رشد ادم بشه.مجرد بودن نقص نیست تحمل وفداکاری الکی وخفه کردن خودمون زیر عقاید مردم که ایراد داره.
به امید اینکه یه شمع پای اندیشه هامون روشن بشود!!!
سهراب :گفتی چشم ها رو باید شست!شستم ولی ...
گفتی جور دیگر باید دید !دیدم ولی ....
گفتی زیر باران باید رفت !رفتم ولی ...
او نه چشم های خیس وشسته ام را
نه نگاه دیگرم را
هیچکدام را ندید
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید وگفت :دیوانه ی باران ندیده...

لطفا در درج نظرات از توهین به سایرین پرهیز کنید در غیر اینصورت از تائید ان معذوریم
موفق باشید

دریا شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 18:31

با سلام من با نظر ستاره موافقم حرف ستاره ازدواج نیست عدم اعتماد به مرداس که ناشی از رفتارهای بعضی اقایون است(البته نه همه)

مهدی . ب یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 00:52

سلام اقای سلطانی
من از راهنمایی های شما در این سایت واقا تشکر میکنم مسائلی که از سوی یه جوان به راحتی قابل مطرح شدن نبود با این سایت شما مشکل خیلی از جوانها حل میشه و باز هم تشکر میکنم ازتون و امیدوارم خدا در زندگی راهنمای شما باشه و همین طور که مشکل ما رو حل میکنی خدا هم مشکلات شما رو رفع کنه حرفهای زیادی دارم که نمیشه اینجا گفت ولی حتما بهتون ایمیل میزنم .

سلام ممنون از نظر لطف شما موفق باشید

[ بدون نام ] یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 10:54

به نام خدا
سلام ستاره خانم
من معتقدم انسان می تونه ازدواج کنه و خودش هم باقی بمونه . من باور دارم که ازدواج می تونه به پیشرفت و تعالی انسان کمک کنه . به نظر من ازدواج یعنی مسئولیت پذیرفتن . یعنی نشون دادن یه هنر بالقوه انسان . یعنی نمایش یه بعد دیگر از ابعاد وسیع انسان .
شما با این طرز فکر قوانین الهی و کل هستی را به چالش می کشین . چون شما خلاف جریان طبیعی این جهان حرکت و فکر می کنین پس فکر و حرکت سالمی ندارین و ذهنتون بر اثر عواملی جزیی مغشوش شده و این را به تمام نظام هستی تعمیم می دید . خدا را شاهد می گیرم به هیچ عنوان قصد توهین ندارم و نظر شما ( با آن که آن را قبول ندارم ) برایم محترمه ولی می خوام تذکر بدم که فکر هم می شه بیمار باشه و فکر بیمار را هم می شه درمان کرد . اگر شما بر اثر عواملی با ازدواج سر ناسازگاری دارین چرا همه چیز و همه کس را کوبیده و مقصر جلوه می دین . من فکر می کنم این حرف هایی که زدین حرف های دل شما هم نباشه . شما مسائلی دیده اید و نظر منفی پیدا کرده اید ، و برا برون رفت از فشار و نشان دادن بی خیالی و عزت نفس تون این گونه صحبت می کنین . بزرگان دین مان و اکثریت بزرگان این جهان همگی ازدواج کرده و بعضا به پیشرفت شون در کنار همسری مهربان و دل سوز اشاره کردن و حتی متذکر شدن که اگر این همسر را نداشتن به این موفقیت ها دست نمی یافتن .
حرف من این بود که در یه زندگی مشترک فقط یه نفر در موفقیت و مشکلاتش سهیم یا مقصر نیس . نباید یکه بعدی نگاه کرد و منفی بافی نمود . شما در تلاشین زنان را از همه کاستی ها مبرا و مردها را مقصر جلوه دهید . من با این تفکر ( نه این که چون مرد هستم ) مخالفم .
شاید من در مشکلات ازدواج غلو کردم ولی باور کنید در مورد شیریین و مزایای ازدواج غلو نکردم . من از ازدواج خودم که به حمد الله ازش راضی ام کپی برداشته و نوشتم . البته در هر کاری مشکلات و سختی وجود داره . بین دو خواهر و برادر که دارای یه فرهنگ و تربیت هم هستن اختلاف نظر وجود داره . به قول قدیمی ها اگه دو تا لیوان را بغل هم بذارن به هم خورده و صدا می کنن .
من معتقدم برا کاهش مشکلات باید با چشمانی باز و بینا انتخاب کرد و در این مرحله موشکافی کرده و وسواس به خرج داد . ریز بینی و تمام زوایا را بررسی کردن باید در این مرحله باشه و بعد از آن نوبت تحمل و گذشت و فدا کاری و چشم بستن بر بسیاری از کاستی ها و خطا هاس . که صد البته این هم حد و اندازه ای داره و مختص یه طرف هم نیس و باید زن و مرد گذشت و چشم پوشی کنن .
اگه از نظر قبلی و این نظر توهینی استخراج شده یا می شه به بزرگی خود ببخشید . نیت من کوبیدن و یا توهین نیست . من می خواستم ابتدا تلنگری زده و بعد حرف اصلی ام را بیان کنم
موفق و پاینده با شید

دریا یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 19:40

با سلام وخسته نباشید اقای سید مهدی این دفعه رو خوب اومدی ایندفعه مشکل ستاره و امثال ستاررو خوب درک کردی ممنونم ازت

الهام سه‌شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 15:20 http://www.sfarzi.cov.ir

سلام ممنون از مطالب خوبتون و موفق باشید

هادی جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 16:17

salam. nazaratetono khondam. besyar aali bahs shode bod. vali be nazare man aadama bayad to sharayete ham gharar begiran ta betonan ghezavat konan. ma dar morede zendegie setare khanom chizi nemidonim. masalan chan saleshone, mogheiate ejemaishon, vaze malishon va etefaghayi ke to zendegishon barashon hades shode. harfe agha mehdi ham doroste va tosh shakki nist.
man motaghedam naadama vaghti ye chizo be dast miaran dar ghebalesh bayad ye chizayiro az dast bedan.
mikham az setare khanom beporsam: ta hala shode hes konid ke kheyli tanha hastid? ya inke hes konid be ye nafar ehtiaj darid ke supporteton kone? be nazare shoma dosto familo khonevade mitoonan jaye ye hamsare khobo baraye shoma por konan? setare khanom faghat ino dar nazar dashte bash ke hameye adamha mesle ham nistan . aazadiha ta ye roozi be nazar khob mian vali aaghebatesh poochie. man ham ba shoma ham ahide boodam ta inke az hamkaram dar morede zendegish soal kardam va oon dar javab behem goft: sakhte va yenavakht vali vaghti ye khandeye bachamo mibinam tamame onaro faramosh mikonamo farda ba eshtiagh sare kar miram . oonam to mojaradi masoliati nadashte, azad bode va hame ja mirafte va hatta kamboode masaele jensi ham nadashte vali chera alan pa bande zendegishe? yek lahze shadi kenare ye hamsare khob be tamame oon azadihayi ke shoma eshare kardid miarze.
ba tashakkor.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد