فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقایسه با دختران و تاثیر آن بر مقوله ازدواج به کلی
رد میشود.
براساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس
شورای اسلامی که به بررسی تفاوتهای جنسیتی و وضعیت ازدواج در کشور پرداخته است،
فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقایسه با دختران و تاثیر آن بر مقوله ازدواج به کلی
رد میشود.
آنهایی که گهگاه ریشههای ازدواج نکردن همسنهای خود را جویا میشوند، بعضا به
یک پاسخ میرسند: کیس مناسب پیدا نکردهایم.
این اتفاق در گفتمان عمومی این سالها برای دختران بیشتر مطرح میشود، به این
معنا که عموما در برخی محافل مطرح میشود که پسران کم شده اند و افزایش تعداد
دختران در مقایسه با پسران باعث شده است که در اصلاح «کیس ازدواج» برای دختران کم
باشد.
اما آمارهای رسمی و بررسی آنها نشان میدهد این ادعا، ادعای صحیح و درستی
نیست و واقعیت را در جای دیگری باید جست.
براساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که به بررسی تفاوتهای جنسیتی
و وضعیت ازدواج در کشور پرداخته است، فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقایسه با
دختران و تاثیر آن بر مقوله ازدواج به کلی رد میشود.
استدلال پژوهشگر این سازمان درباره رد کمبود پسر در مقایسه با دختران در سن ازدواج
اما این است که براساس آخرین سرشماری، تعداد پسران هرگز ازدواج نکرده در گروههای
سنی ۱۵ تا ۳۴ بیش از دختران است. به طوریکه در سال ۱۳۹۰ بیش از ۵۵۸ هزار نفر از
مردان در گروه سنی ۳۰ تا ۳۴ ازدواج نکرده اند، در حالی که این رقم برای دختران در
این گروه سنی ۵۳۳ هزار نفر است.
اما آن چیزی که باعث میشود ماجرای کمبود کیس ازدواج برای دختران در جامعه ایران را
اندکی به واقعیت نزدیک کند، تبصرههای فرهنگی است. به طوریکه مرکز پژوهشهای مجلس
شورای اسلامی در گزارش خود آورده است:« با توجه به اینکه در نظام عرفی ازدواج در
ایران، مردان تمایل دارند با زنانی کوچکتر از خود ازدواج نمایند و این میزان
معمولاً یک فاصله سنی 3- 5 ساله است باید بررسی شود در صورتی که مردان با زنانی
کوچکتر از خود ازدواج کنند وضعیت به چه شکلی خواهد بود.
همانطور که در جدول قابل مشاهده است تفاضل مردان هر گروه سنی با زنان یک پنجه
کوچکتر نشان از کمبود مردان در سن ازدواج و فزونی زنان به ویژه در در گروه سنی
25-29 ساله و 30- 34 ساله دارد. امری که میتواند در صورتی که مردان اصرار به ازدواج
با زنان کوچکتر از خود داشته باشند(تمایلی فرهنگی )منجر به کاهش ازدواج در این دو
گروه سنی باشد.
بررسی دیتاهای این جدول نشان میدهد وقتی تعداد مردان ازدواج نکرده را با زنان
ازدواج نکرده در یک پنجه کوچکتر از خود مقایسه کنیم، به این واقعیت میرسیم که در
این بین، تعداد دختران ازدواج نکرده کمتر میشود و این آمار تاییدی است بر این ادعا
که پسران ایرانی با دختران کمسن تر از خود ازدواج میکنند و این اتفاق باعث میشود
که در گروه سنی ۳۰ تا ۳۴ سال، کیس ازدواج برای دختران کمتر باشد.
به بیان مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی«مسئله کمبود مردان در مقایسه زنان نیز
پدیده جمعیتی نبوده و تنها در صورتی موضوعیت دارد که به لحاظ عرفی و هنجاری مردان
اصرار به ازدواج با زنانی کوچکتر از خود داشته باشند. بنابراین مضیقه ازدواج نیز
موضوعی اجتماعی فرهنگی است نه مسئله جمعیتی.
»
منبع: خبر آنلاین
خانمی هستم ۲۲ ساله. 2 سال است که ازدواج کرده ام و همسرم ۲۷ ساله است. از همان
روزهای اول متوجه بی اراده بودن او شدم به طوری که تمامی تصمیم گیری هایش را اعضای
خانواده اش انجام می دهند و خودش به تنهایی حتی قادر به یک خرید ساده هم نیست و
اعضای خانواده اش باید این کار را بکنند. علاوه بر این خیلی خسیس است و از پول خرج
کردن بیزار است و به هیچ عنوان حاضر نیست برای من خرج کند. دیگر خسته شدم و احساس
می کنم نسبت به او هیچ حسی ندارم. وقتی کنارم است احساس می کنم که دیگر به او علاقه
ای ندارم.
پاسخ:
اغلب زوج های جوان به زمان کافی نیاز دارند تا از وابستگی های فرزند-والدی دوره خانه پدری رها شوند و گاهی متاسفانه برخی خصوصیات شخصیتی والد و فرزند این زمان را طولانی تر می کند. همسر شما جوان 25 ساله ای بوده که تاهل را پذیرفته و احتمالا هنوز معنای تعهد را به درستی دریافت نکرده است و صرفا ازدواج کرده، چون باید ازدواج می کرده است؛ پس باید فرصت بیشتری به وی داد تا با تعهدات خود آشنا و از طرفی با کنش های رشد نیافته خود روبه رو شود که این امر مداخله فرد خبره ای را می طلبد به خصوص درباره تصمیم گیری در خرید و پذیرش درخواست های معقول مالی همسر خود.
بررسی خسیس بودن یا نبودن همسرتان
البته زدن برچسب خسیس به همسر باید بر اساس شرایط شما و ایشان تعریف شود. این که
نوع انتظارات مالی شما چگونه است و از طرفی توان خرج کرد و درآمد ماهانه ایشان چه
مقدار است، معادله ای است که تعیین کننده وجود خست یا نبود آن در فرد است که معمولا
از یک جوان 27 ساله نمی توان انتظار داشت درآمد مکفی برای چرخاندن کامل یک زندگی
داشته باشد اما اگر وی برای مخارج معمول و روزانه نیز با شما دائم در حال چانه زدن
است در صورتی که توان مالی کافی برای آن را دارد، حق با شماست و وی احتمالا فردی با
وسواس آزاردهنده در خرج کردن است. همین طور که عرض شد از دست شما چندان کاری بر نمی
آید و به مداخله روان درمان گر نیاز دارید. متاسفانه افراد خسیس خود نیز بعد از چند
وقتی از رفتار وسواس گونه خرج کرد خود آزار می بینند و برای خرید یک جنس، زمان
زیادی را صرف می کنند و موجب کدورت های گوناگونی برای خود و دیگران می شوند. نکته
حائز اهمیت در درمان خساست کشف علت درون فردی یا برون فردی و موقعیتی آن است. اگر
با اختلال شخصت روبه رو باشیم کار زمان بر و اگر با یک متغیر بیرونی روبهرو باشیم
کار ساده تر خواهد بود. در مجموع شما به هیچ وجه نباید با ذهنیت تنبیه و گوشزد
کردن، موضوع خساست او را طرح کنید که متاسفانه نتیجه آن بی شک کدورت و جدل خواهد
بود؛ بنابراین رفتارتان را به سمت ترمیم و نه تخریب سوق دهید تا به احتمال قوی وی
در طول فرایندی که ذکر شد به رفتاری هنجار برسد.
منصفانه به شوهرتان بنگرید
توصیه دیگری که می شود این است که همسرتان را بانگاه مالی صرف ارزیابی نکنید که
موجب دلسردی عاطفی شما شود. به خاطر داشته باشید هیچ فردی را به واسطه یک یا دو نقص
نباید کلا کنار گذاشت. بر فرض که وی فرد خسیسی باشد آیا خصیصه مثبت دیگری ندارد؟
آیا واقعا غیر قابل تحمل است؟ آیا برای شما و خانواده تان احترام نسبی قائل نیست؟
آیا به شما توهین یا فحاشی داشته است؟ و موارد زیاد دیگر. پس منصفانه به قضیه نگاه
کنید و به صرف مسئله ذکر شده راحت زندگی عاطفی و زناشویی خود را به خطر نیندازید.
اجازه دهید علت مشکل و روش های بهبود آن مشخص شود و سپس روند درمانی آن را طی کنید
و در نهایت تصمیم بگیرید. همیشه به خاطر داشته باشید معمولا خسیس ترین مرد در مقابل
ابراز عشق، تحسین و احترام همسر عاشق خود، دست و دلباز ترین مرد خواهد شد. پس به
جای ترک مشکل به حل مدبرانه و عاشقانه آن بپردازید البته ممکن است به سرعت جواب
نگیرید ولی بی شک از روش کنونی شما نتیجه بهتری خواهد داشت.
*روانشناس بالینی
منبع: روزنامه خراسان