ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

عواملی که باعث طولانی شدن دوران عقد می شود

عواملی که باعث طولانی شدن دوران عقد می شود

عواملی که دوران عقد را طولانی می کند

عواملی که باعث طولانی شدن دوره عقد می شود

اما چه عواملی می ­تواند باعث طولانی شدن دوره­ عقد شود؟! شاید جواب شما یک چیز بیشتر نباشد؛ مشکلات اقتصادی و فراهم نبودن برگزاری عروسی، آماده کردن خانه و البته خرید جهیزیه!

در این­که مشکلات اقتصادی حرف اول در به تعویق افتادن عروسی را می­زند هیچ حرفی نیست. اما اگر تصور کنیم که در نبود دشواری­های مالی، مراسم عروسی در کوتاه ­ترین زمان ممکن برگزار شده و دیگر هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت، سخت در اشتباهیم. در واقع، علاوه بر مسائل اقتصادی، نکات دیگری نیز می­ تواند باعث شود تا همسران و یا خانواده­ های آن­ها تمایل داشته باشند که عروسی را به زمان نامشخصی موکول کنند؛ عواملی که اگر آن ها را نشناسیم و از همین زمان عقد، فکری برایشان نکنیم، خود می ­توانند باعث طلاق و جدایی همسران شوند.

با آرزوی بهترین­ها


همه­ افرد دوست دارند بهترین­ها را داشته باشند. تا اینجای کار ایرادی وجود ندارد؛ اما وقتی افراد زندگی در زمان حال خود را متوقف می کنند تا در آینده ­ای نامشخص به ایده ­آل­های خود برسند و زمانی که در تعریف استانداردهای خود در آینده هیچ گونه تخفیفی نمی­ دهند، آن­وقت به احتمال زیاد ما با افرادی کمال­گرا روبه­ رو هستیم. یکی از گروه­هایی که ممکن است تمایل داشته باشند تا عروسی خود را دائم به تعویق بیاندازند، همین دسته هستند. اگر هم از آنها بپرسید تصمیم دارند چه زمانی سر خانه خود بروند پاسخ می ­دهند: «وقتی همه­ کارها درست شد»!

شاید بسیاری از افراد با همسران کمال­گرای خود بتوانند سال­های سال زندگی کنند اما اگر شما فردی کمال­گرا هستید، توجه داشته باشید که ایده ­آل­گرایی در درجه اول می ­تواند رضایت شما را از داشته ­هایتان به شدت کاهش دهد و متاسفانه بعد از مدتی متوجه خواهید شد که شما از همسرتان نیز شروع به ایراد گرفتن و انتقادهای مکرر می ­کنید، امری که می­ تواند خود به موضوعی برای اختلاف بین همسران و حتی طلاق منجر شود.

ترس از افشا شدن واقعیت


گاهی اوقات همسران تا وقتی زیر یک سقف زندگی نکنند، می­ توانند بعضی نکات را از همدیگر پنهان کنند؛ اما بعد از عروسی پنهان نگه داشتن امور از همدیگر کاری به مراتب دشوارتر و حتی ناممکن است. در این وضعیت، تصور کنید فردی که برخی مسائل از همسر خود مخفی نگه داشته و یا بدتر آنکه دروغ گفته است. چندان عجیب نخواهد بود که او در مقابل برگزاری عروسی و آغاز زندگی مستقل مقاومت داشته باشد. البته دامنه این دروغ گفتن و یا پنهان­کاری می­ تواند بسیار متنوع باشد؛ به عنوان مثال فردی که در زمان آشنایی اولیه با همسر خود اعلام کرده که کاری ثابت و مشخص دارد اما در واقع بیکار است و حالا دائم عروسی را به امید این­که بتواند به زودی کاری با همان مشخصات پیدا کند، به تعویق می­ اندازد و یا فردی که می­ دانسته همسرش از افراد عینکی خوشش نمی ­آید و تا به حال همیشه از لنز استفاده کرده و حالا نمی­ داند چه طور باید موضوع ضعیف بودن چشم­ها را با او در میان بگذارد و در نتیجه از ترس رو شدن مسئله ضعیفی چشم­ها دائم عروسی را به زمانی نامشخص موکول می ­کند.

اگر شما نیز در چنین شرایطی قرار گرفته­ اید و احساس می­ کنید نمی ­دانید چه طور می ­توانید از این مخمصه خارج شوید، شاید بهتر باشد با روان‌شناسی مجرب، در این زمینه مشورت کنید. چون درست است که صداقت داشتن با همسر همواره توصیه می ­شود اما این­که مسائل را چه طور با همسر خود در میان بگذارید، خود می­ تواند تعیین­ کننده نوع برداشت همسر شما از ماجرا باشد و البته فراموش نکنید که اگر قرار باشد دائم برای پوشاندن دروغ اول و یا پنهان­کاری اولیه، دروغ­های دیگری بگویید، شانس این­که بتوانید با عوارضی کمتر مسئله را حل و فصل کنید، کمتر خواهد بود.

ترسی ناشی از عدم آگاهی


بسیاری از افرادی که کم­ سن و سال هستند و یا در محیط­ های بسته بزرگ شده ­اند، با این مشکل روبه­ رو هستند؛ آنها تصورات درستی از مسائل جنسی نداشته و در نتیجه از آغاز زندگی مشترک واهمه دارند. عدم آشنایی با فیزیولوژی جنس مخالف و در نتیجه داشتن باورهای اغراق­ آمیز و نادرست، داشتن اطلاعات غلط در زمینه برقراری رابطه جنسی که در برخی موارد تصور آسیب دیدن در این رابطه را به دنبال دارد (این وضعیت به ویژه بین دختران جوان بیشتر دیده می ­شود)، نداشتن اعتماد به توانایی خود و تصور وجود ایراد، ترس از نداشتن جذابیت لازم در این زمینه و نگرانی از پس ­زده شدن از جمله ترس­ های شایع در این مورد است. نکته­ مهم این است که در غالب موارد این نداشتن اطلاعات درست، علمی و مناسب در زمینه مسائل جنسی است که این نگرانی­ها را ایجاد کرده و به ترس همسران جوان دامن زده است.

توجه داشته باشید که هر چند ازدواج در رابطه جنسی خلاصه نمی­ شود و رابطه بین همسران دارای ابعاد گسترده­ دیگری هم هست، اما به هر صورت رابطه جنسی بخش مهم از رابطه بین همسران را تشکیل می ­دهد، پس سرمایه گذاری در این زمینه می­ تواند امری ضروری باشد. کسب اطلاعات درست اولین قدم است، فقط توجه داشته باشید که منبع اطلاعاتی شما در این مورد باید فردی قابل اعتماد و متخصص باشد. اگر دسترسی به روان‌شناسی آموزش ­دیده در زمینه مسائل جنسی دارید، می ­توانید با او نگرانی­های خود را در میان بگذارید اما اگر چنین شرایطی برای شما مهیا نیست، لازم نیست نگران شوید، حداقل کاری که می­ توانید انجام دهید، مراجعه به متخصص زنان برای آگاهی از فیزیولوژی بدن دو جنس و داشتن تصوری درست در مورد رابطه جنسی است. علاوه بر متخصص زنان، متخصصان ارولوژی نیز می توانند در زمینه فیزیولوژی بدن مردان اطلاعات درستی در اختیار افراد بگذارند. در کنار همه این موارد، در فضای مجازی نیز شما می ­توانید از سایت­های معتبر و قابل اعتماد اطلاعات خوبی در این زمینه کسب کنید. به عنوان مثال سایت سپیده دانایی، چند مقاله در این زمینه دارد که می­ تواند به شما در این مورد کمک کند؛ البته در بخش همدلی نیز می ­توانید پاسخ کارشناسان به سوالات خوانندگان در این زمینه را مطالعه کنید، شاید مشکل مشابه آنچه شما با آن روبه رو هستید، تا به حال مطرح شده و البته توسط متخصصان، پاسخ آن هم داده شده باشد. در آخر این­که اگر احساس می­ کنید مورد شما بسیار خاص و نادر است و از سویی به هیچ عنوان دسترسی به فردی آگاه برای طرح آن ندارید، می ­توانید سوال و یا مشکل خود را با ما در میان بگذارید تا در بخش همدلی یکی از متخصصان آگاه پاسخگوی شما باشد.

به امید همراهی خانواده ها


گاهی مخالفت اولیه خانواده­ ها با انتخاب فرزندان خود باعث به تعویق افتادن عروسی آنهاست. ساده­ ترین دلیل این امر نیز عدم پشتیبانی مالی خانواده ­ها از برگزاری عروسی است. البته گاهی نیز همسران جوان به تجربه درمی ­یابند که به محض طرح موضوع عروسی ناراحتی­های قبلی زنده می ­شود. در نتیجه ترجیح می ­دهند تا عروسی را به تعویق بیندازند، به امید این­که بالاخره روزی خانواده انتخاب آنها را تایید کرده و بپذیرد.

اگر شما در چنین شرایطی قرار دارید، توجه داشته باشید که قدم اول واقع ­بینی در این مورد است. هر چند ممکن است شما آرزوی برگزاری عروسی در فضایی سرشار از همدلی را داشته باشید اما ممکن است این موضوع چندان با واقعیت همخوانی نداشته باشد. از سوی دیگر سعی کنید در عوض منفعل بودن و سپردن همه چیز به دست گذر زمان، از پتانسیل­ های موجود در اقوام استفاده کرده و سعی کنید از فردی که مورد پذیرش شما و خانواده تان هست، برای کاهش اختلافات کمک بگیرید.

به امید معجزه!


گاهی تازه بعد از عقد است که افراد متوجه می­ شوند همسرشان آن­قدر که آنها تصور می­ کردند، ایده ­آل نیست. این امر به ویژه زمانی که افراد در زمان انتخاب همسر عجله کرده، به اندازه کافی برای شناخت او و یا خانواده­ اش تلاش نکرده و یا تنها به دلیل علاقه تصمیم به ازدواج می­ گیرند، می ­تواند شکل حادتری به خود بگیرد. در این وضعیت و زمانی که افراد بعد از عقد متوجه وجود ایراداتی در همسر خود می­ شوند ترجیح می ­دهند آغاز زندگی مشترک خود را به تعویق بیندازند.

اگر شما نیز در چنین وضعیتی قرار دارید، شاید بهتر باشد، به جای به تعویق انداختن عروسی، زودتر در پی تصمیم ­گیری در مورد وضعیت خود باشید. گاهی اوقات ممکن است ایراد برملاشده قابل اصلاح باشد و همسر نیز انگیزه تغییر کردن داشته باشد. اما گاهی اوقات اصلاح آن ایراد چندان آسان نیست و یا همسر انگیزه کافی برای آن را ندارد، مانند اعتیاد. در این وضعیت اگر بتوانید در عوض تعویق عروسی هر چه زودتر به جمع ­بندی رسیده و تصمیمی معقولانه ولو این­که جدایی باشد، بگیرید، بسیار مناسب­تر خواهد بود.

من نمی ­خواستم!


گاهی اوقات مقاومت در مقابل عروسی در شرایطی از سوی زوجین صورت می ­گیرد که خانواده­ های دو طرف به شدت پیگیر ماجرا هستند. این وضعیت را بیشتر در مواقعی می ­بینیم که ازدواج به اجبار خانواده ­ها صورت پذیرفته و زوجین خود دست به انتخاب نزده ­اند.

اگر شما نیز در چنین وضعیتی قرار دارید، در عوض نگاه صفر و یکی به ماجرا و اصرار بر این­که چون من نخواسته­ ام پس عروسی هم نخواهم کرد و در قدم بعدی اصرار بر طلاق داشته باشید،بهتر است در قدم اول به دنبال بررسی وضعیت خود به شکلی دقیق­تر باشید. درست است که ساختن زندگی مشترک در شرایطی که انتخاب همسر از سوی شما نبوده، کاری بسیار دشوار است اما گاهی اوقات طلاق تنها فرار از موقعیتی بد به موقعیتی بدتر است. شاید بهتر باشد با تعویق چند ماهه عروسی، زمانی برای تامل، تلاش و انجام اقداماتی برای تصمیم گیری مناسب­تر برای خود ایجاد کنید. اما فراموش نکنید برخی افرادی که در شرایط شما قرار داشته و طلاق گرفته ­اند، بعد از جدایی تنها نصیب آنها، پشیمانی بوده است، به ویژه که ممکن است شما بعد از طلاق حمایت خانواده را نیز به کلی از دست بدهید.

منبع: مجله سپیده دانایی

15 باور غلط در ازدواج

15 باور غلط در ازدواج

تصورات و باورهای اشتباه در ازدواج

بهتر است قبل از ازدواج این دلیل‌ها را زیر ذره بین ببرید و واقع بین باشید.


تصورات و باورهای نادرست درباره ازدواج:

۱. ازدواج می‌کنم تا حالم خوب شود


گاهی افراد به تشویق و توصیه اطرافیان، برای درمان مشکلات روانی، عاطفی یا شخصیتی خود به ازدواج پناه می‌برند. نتایج مطالعات و تجارب بالینی نشان داده­اند که ازدواج راه حلی برای بهبود نیست؛ چراکه در وهله نخست فردی که در اثر مشکلات روانی، آسیب‌هایی به نوع نگرش و ارتباط‌هایش وارد شده، نمی‌تواند درست انتخاب یا تصمیم گیری کند. از طرف دیگر ازدواج یک نوع تغییر است و هر نوع تغییری، چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی را به بار می‌آورد که مستلزم سازگاری‌های جدید است.

۲. ازدواج می‌کنم تا از مشکلات خانوادگی فرار کنم


بیشتر وقت‌ها افرادی که به خاطر فرار از فشارهای خانواده عجولانه تصمیم به ازدواج می‌گیرند، چشم خود را به روی بسیاری از عدم تفاهم‌ها و مشکلات با طرف مقابلشان می‌بندند و آن‌ها را جدی تلقی نمی‌کنند. در واقع این افراد برای زندگی کردن وارد یک رابطه نمی‌شوند بلکه برای خلاصی از آزار والدین به ازدواجی چه بسا آزاردهنده‌تر تن می‌دهند. این افراد پس از ازدواج، خیلی زود متوجه می‌شوند که از چاله‌ای درآمده و به چاه افتاده‌اند.

۳. اساس ازدواج فقط و فقط عشق است


عشق لازمه­ ازدواج موفق است، اما کافی نیست. عشق عنصر کلیدی در ازدواج است، اما ازدواجی که فقط و فقط بر پایه عشق باشد، نوعی تصمیم گیری احساسی است و اصولا تصمیم ­گیری‌های احساسی قابل اعتماد نیستند. مثلا تصور کنید که آیا عشق به یک رشته ورزشی یا هنری، می‌تواند الزاما موفقیت فرد در آن رشته را تضمین کند؟ آیا برای موفقیت همین کافی است؟

۴. عشق مال داستان هاست


وجود جذبه و کشش اولیه، لازمه تصمیم­ گیری برای ازدواج است و ازدواج بدون علاقه و عشق در دراز مدت دردسرساز است. برخی معتقدند علاقه قبل از ازدواج بی‌معنی است و عشق و علاقه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بین علاقه و عشق تفاوت قائل شویم.عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی‌اندازه، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است که به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت و شعف است که مانع دیدن واقعیت می‌شود؛ ولی علاقه، نوعی به دل نشستن است که فرد توانایی قضاوت طرف مقابل با امتیازات و ضعف‌هایش را دارد. بنابراین می‌توان گفت، عشق قبل از ازدواج تا اندازه زیادی چالش برانگیز است، اما علاقه‌مندی مانعی ایجاد نمی‌کند.

۵. باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد


افرادی که این تفکر را دارند، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بی‌عیب و نقص هستند و به این ترتیب بسیاری از فرصت‌های طلایی را از دست می‌دهند. چون همیشه معایبی برای رد طرف مقابل پیدا خواهند کرد. در حالی­ که همسر کامل وجود ندارد و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثر‌های ایده‌آل (رشد و نمو) است. احتمال موفقیت و خوشبختی در ازدواجی بیشتر خواهد بود که تجانس و تشابه بین زوجین بیشتر باشد و اگر یکی خیلی بر‌تر از دیگری باشد، دیر یا زود رابطه دچار مشکل می‌شود.

۶. ازدواج می‌کنم تا والدینم از من راضی باشند


گاه افراد برای جلب رضایت والدین خود ازدواج می‌کنند و ملاک‌ها و معیارهای شخصی خود را نادیده می‌گیرند. این به معنای نبود ملاک و معیار نیست؛ بلکه همچون آتشی زیر خاکستر هر لحظه ممکن است در جریان زندگی مشترک سربرآورد. می‌توان گفت ازدواج مهم‌ترین تصمیم و انتخاب هر فرد در زندگی است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس، گریبانگیر خود فرد است. بنابراین زمانی که فرد خود انتخاب می‌کند، مسئولیت آن را به عهده می‌گیرد و برای بهتر شدنش تلاش می‌کند.

۷. ازدواج می‌کنم تا زخم رابطه شکست خورده‌ام خوب شود


ممکن است که فرد تصمیم بگیرد که با ازدواج رابطه یا رابطه‌های شکست خورده خود را التیام دهد که باز هم این نوعی فرار از مشکلات قبلی بدون حل و فصل آنهاست. روان‌شناسان هم پیامدهای مناسبی را برای چنین ازدواج‌هایی پیش بینی نمی‌کنند.

۸. ازدواج راهی برای خوشبختی و سعادتمندی است


گاهی افراد انتظارات کمال گرایانه و غیرواقعی از ازدواج دارند؛ چراکه خوشبختی خود را با تکیه بر کس دیگری تعریف کرده‌اند. این افراد عموما زمانی که با مشکل مواجه می‌شوند، به جای برخورد منطقی با مشکل و حل مساله، ناامید و سرخورده می‌شوند و با خود می‌گویند چه می‌خواستیم و چه شد؟!

۹. اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبخت می‌شوم ولاغیر!


خوشبختی یک احساس درونی­ست که به شخص یا شیء خاصی بستگی ندارد. هنگامی که فرد این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره می‌زند، پس از ازدواج متوجه می‌شود که اشتباه کرده است. اگر با چنین فردی ازدواج کند، خیلی زود می­ فهمد این فرد هم مانند دیگران بوده و صرفا به خاطر جذابیت، نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به او تن به این ازدواج داده است. بعد از عادی شدن ارتباط هم متوجه می‌شود که خوشبختی فرا‌تر از این فرد خاص بوده است. اگر با فرد دیگری هم ازدواج کند هر مشکل و دردسری که در همه زندگی‌ها کم و بیش وجود دارند (به اشتباه) به این مسئله ربط می‌دهد که با فلانی ازدواج نکردم و همیشه به سادگی هر شکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت می‌دهد و از حل منطقی مشکلات سرباز می‌زند.

۱۰. دوستی قبل از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج موفق است


‌شناختی که دو نفر حین رابطه دوستی به ­دست می‌آورند، تضمین کننده ازدواج موفق نیست؛ چون دوستی و ازدواج از نظر هدف، کیفیت رابطه و انتظارات متفاوتند.

۱۱. اول با او ازدواج می‌کنم، بعد او را همان­طور که می‌خواهم تغییر می‌دهم


برخی افراد به امید تغییر طرف مقابل، وارد رابطه می‌شوند؛ اما واقعیت این است که مسئله کلیدی در ازدواج، پذیرش دیگری با همه معایب و خوبی‌هاست که نیازمند انتخاب با چشم باز است. به­ علاوه هیچ آدمی قدرت تغییر دیگری را بدون خواست او ندارد. به عبارتی می‌توان گفت ازدواج انسان ­سازی نیست؛ بلکه یک انتخاب است.

۱۲. ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی


هر چند یکی از دلایل مثبت ازدواج می‌تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور از آرامش الزاما به معنی رفاه، آسایش و راحتی نیست. ازدواج فرآیندی ا­ست برای رسیدن به تعالی و تکامل و برای رسیدن به تکامل باید سختی‌ها را هم پذیرفت. به عنوان مثال دانشجویی که به دنبال راحتی و آسایش است، نیازی به ادامه تحصیل و تحمل سختی‌های گوناگون نمی‌بیند، مگر آن­که برای رسیدن به هدفی والا، سختی‌هایی همچون بی‌خوابی، گذراندن امتحانات و رفت­ وآمدهای طولانی را تحمل کند.

۱۳. شانس فقط یک­بار در خانه آدم را می‌زند


ممکن است افراد با اعتقاد به این باور نادرست، در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار بگیرند و بدون تحقیق و بررسی یا مشورت و شناخت کافی از طرف مقابل، عجولانه پاسخ مثبت بدهند. چه بسا بعد‌ها شکست و حتی مشکلات زندگی، ناشی از اهمال­کاری و بی‌مهارتی خود را به گردن تقدیر بیاندازند.

۱۴. قیافه مهم نیست


برخی می‌گویند قیافه را جدی نگیر، چون عادی می‌شود. گرچه این باور که اهمیت قیافه و زیبایی در طول زندگی مشترک رنگ می‌بازد، تا اندازه‌ای درست است اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می‌شود در حالی­که چنین چیزی در مورد قیافه زشت یا غیرجذاب صدق نمی‌کند. معیارهای زیبایی، نسبی و شخصی هستند و اگر این ملاک به عنوان تنها ملاک یا مهم‌ترین ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب چالش برانگیز است. واقعیت این است که زوجین باید تا اندازه‌ای برای هم جذابیت داشته باشند و ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. اگر قیافه‌ای از روز اول به دل فرد نچسبد، ممکن است تا آخر هم، این احساس ناخوشایند را با خود یدک بکشد و فرد همواره ناراضی باشد.

۱۵. ازدواج یعنی اسارت


برخی معتقدند حلقه ازدواج، حلقه اسارت است. در صورتی ­که اگر ازدواج بر اساس انتخاب درست باشد، می‌تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود. واقعیت این است که ازدواج با محدودیت‌ها و تغییراتی همراه است و این نه­ تنها به معنای اسارت نیست بلکه لازمه پذیرش مسئولیت است.
چند توصیه کوتاه برای رهایی از افسانه‌های ازدواج

ازدواج را به عنوان درمان دردهای روحی و مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید و حتما سعی کنید قبل از ازدواج آن‌ها را برطرف کنید.


ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات در نظر نگیرید چون جریانی است برای تکامل و هر نوع تکاملی سختی‌ها و مشکلات خاص خود را دارد.
آگاه باشید که در هر خانواده‌ای مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول همه­ اشتباهات نیستید؛ ولی بی‌شک شما مسئول انتخاب خود هستید و خواهید بود، پس با چشم باز انتخاب کنید.
حرف آخر را خودتان بزنید، اگرچه دیگران ممکن است برای انتخاب به شما توصیه‌هایی کنند یا تحت فشارتان بگذارند، اما انتخاب با شماست. بی‌تردید در صورت عدم موفقیت شما در ازدواجتان، آن‌ها خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی‌دانند.
بهتر است دوستی قبل از ازدواج، به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده‌ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد تا به جای تبادل احساسی و درگیری‌های عاطفی به مسائل منطقی فرآیند شناخت منجر شود.
خوشبختی به خودی‌خود رخ نمی‌دهد، بلکه ساخته می‌شود. به اندازه انتخاب همسر خوب، تلاش در حفظ آن نیز مهم است.
مطمئن باشید برای ازدواج موفق، عشق هرگز کافی نیست.

منبع: مجله سپیده دانایی